کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دو چشم مست تو، خوش می‌کشند ناز از هم

    نمی‌کنند دو بد مست، احتراز از هم

    شدی به خواب و به هم ریخت خیل مژگانت

    گشای چشم و جدا کن سپاه ناز هم

    میان ابرو و چشم تو، فرق نتوان داد

    بلا و فتنه ندارند امتیاز از هم

    کس از زبان تو، با ما سخن نمی‌گوید

    چه نکته‌ایست که پوشند اهل راز از هم

    شب فراق تو بگسیخت در کف مطرب

    ز سوز سینهٔ من، پرده های ساز از هم

    به باغ سرو صنوبر چو قامتت دیدند

    خجل شدند ز پستی، دو سر فراز از هم

    پری رخان چو گرفتار و درهمم خواهند

    گره زنند به زلف و کنند باز از هم

    تو در نماز جماعت مرو که می‌ترسم

    کُشی امام و بپاشی صف نماز از هم

    دلم به زلف تو، مانند صعوه می‌ماند

    که اش به خشم بگیرن د دو شاهباز از هم

    تو بوسه از دو لبت دادی و صبوحی جان

    به هیچ وجه، نگشتیم بی‌نیاز از هم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha