کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    وقت آن شد که سر خویش، من از غم شکنم

    آهی از دل کشم و حلقهٔ ماتم شکنم

    گر مراد دل من را ندهد این گردون

    همه اوضاع جهان، یکسره در هم شکنم

    باده از کاس سفالین خورم و از مستی

    به یقین جام جهان بین به سر جم شکنم

    گر شود رام دمی ساقی و می گیرم از او

    ترک عقبی کنم و توبه دمادم شکنم

    شرحی از یوسف گمگشته خود گر بدهم

    شهرت گریه یعقوب، مسلّم شکنم

    سر شوریدهٔ خود، گر بنهم بر زانو

    صبر ایّوب، از این شهره به عالم شکنم

    بارها یار بدیدم به صبوحی می‌گفت

    عزم دارم که ز هجرم قدت از غم شکنم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha