به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

سعیدا یزدی

سعیدا یزدیغزل هاشمارهٔ ۱۰۲: چه شور است این که در کاشانهٔ ماست

1450عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

چه شور است این که در کاشانهٔ ماست
که عقل ذوفنون دیوانهٔ ماست
فلک صیاد ما صید و جهان دام
نصیب و قسمت، آب و دانهٔ ماست
نمی دانم که را قسمت نمایند
شرابی را که در پیمانهٔ ماست
حکایت های آدم تا به این دم
چو نیکو بنگری افسانهٔ ماست
سعیدا را بس است این گر بگویی
که این ناآشنا بیگانهٔ ماست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۰۱: نه همین خندهٔ گل از پی نشو است و ...2شمارهٔ ۱۰۲: چه شور است این که در کاشانهٔ ماست 3شمارهٔ ۱۰۳: جولانگه معنی دل هشیار نعیم است 4شمارهٔ ۱۰۴: در خانه ای که جای کسی نیست جای ما ...5شمارهٔ ۱۰۵: جفاهای نگاهش ظاهر از لب های خندان ...6شمارهٔ ۱۰۶: جامه از رنگ و از گلشن بدن است 7شمارهٔ ۱۰۷: وعظ ما ناگفتن است و درس ما ناخوان ...8شمارهٔ ۱۰۸: چشمم ز گریهٔ دل ناکام روشن است 9شمارهٔ ۱۰۹: عقل هندوی میفروش من است 10شمارهٔ ۱۱۰: شرابخانهٔ معنی،‌دل بهوش من است 11شمارهٔ ۱۱۱: فتادگی چو نگین، نقش دلنشین من است 12شمارهٔ ۱۱۲: شادی هر دو جهان از دل غمگین من اس ...13شمارهٔ ۱۱۳: خم در خروش و جوش ز خمیازهٔ من است 14شمارهٔ ۱۱۴: آنچه در شش جهات گردون است 15شمارهٔ ۱۱۵: در مبند بر رویم سجده گاه من این ا ...16شمارهٔ ۱۱۶: خم گر ز باده جرعه فشانی کند رواست 17شمارهٔ ۱۱۷: از راه دیده دل بر جانان رود رواست 18شمارهٔ ۱۱۸: گردون مروتی به فقیران نداشته است 19شمارهٔ ۱۱۹: چشمش همین نه دین و دل از ما گرفته ...20شمارهٔ ۱۲۰: آن [چشم] دل سیه که [زمامم] گرفته ...21شمارهٔ ۱۲۱: کسی که چشم تو را شوخ و دلربا گفته ...22شمارهٔ ۱۲۲: عمری است سرو تا به وفا ایستاده اس ...23شمارهٔ ۱۲۳: در پی آن زلف ای دل چون تو بس افتا ...24شمارهٔ ۱۲۴: ز بس به راه تو دل بر سر دل افتاده ...25شمارهٔ ۱۲۵: چشم او در بردن دل بی گناه افتاده ...26شمارهٔ ۱۲۶: غم دماغم را پریشان کرده است 27شمارهٔ ۱۲۷: غافل از دین شیوهٔ خود رسم و آیین ...28شمارهٔ ۱۲۸: نگاه شوخ [و] دل ساده روبرو شده اس ...29شمارهٔ ۱۲۹: هوشیار ای دل که او مست می ناب آمد ...30شمارهٔ ۱۳۰: آسمانم تکیه گاه من بدن گردیده است 31شمارهٔ ۱۳۱: عندلیب روح را تن آشیان گردیده است 32شمارهٔ ۱۳۲: در محیط دین ز بس کشتی تبه گردیده ...33شمارهٔ ۱۳۳: هر گوهر سخن که به ساحل رسیده است 34شمارهٔ ۱۳۴: نور شکوه حق ز مقابل رسیده است 35شمارهٔ ۱۳۵: عالم ز دستگاه کمالش نمونه ای است 36شمارهٔ ۱۳۶: جنت ز سر کوی تو یک صحن خرابی است 37شمارهٔ ۱۳۷: دلم به تیر ملامت نشانهٔ عجبی است 38شمارهٔ ۱۳۸: گریه در بزم یار، بی ادبی است 39شمارهٔ ۱۳۹: گل مست و بلبلان شاد امروز روز خوب ...40شمارهٔ ۱۴۰: آفتاب از نفس صبح قیامت اثری است 41شمارهٔ ۱۴۱: گرچه زلفت به میان بسته به یک زنجی ...42شمارهٔ ۱۴۲: گردون، گلیم کهنهٔ غمخانهٔ کسی است 43شمارهٔ ۱۴۳: چاک پیراهن یار و نظر پاک، یکی است 44شمارهٔ ۱۴۴: کرم عام تو با محرم و بیگانه یکی ا ...45شمارهٔ ۱۴۵: فلک بر سر بی سران پرچمی است 46شمارهٔ ۱۴۶: تنها نه خال عارض آن ماه، دیدنی اس ...47شمارهٔ ۱۴۷: امروز که نوبهار معنی است 48شمارهٔ ۱۴۸: همین نه شیوهٔ خوبان طریق خودرایی ...49شمارهٔ ۱۴۹: نگشت کار ز بخت سیاهتاب، درست 50شمارهٔ ۱۵۰: نشئهٔ آب حیات از لعل شکرکام اوست 51شمارهٔ ۱۵۱: باخبر باش که از حال خبرداری هست 52شمارهٔ ۱۵۲: تا با تو از آن گوشهٔ ابرو نظری هس ...53شمارهٔ ۱۵۳: جستجوی جان جانان کن که جان پیداست ...54شمارهٔ ۱۵۴: می از انگور شد میخانه از کیست؟55شمارهٔ ۱۵۵: شایستهٔ درگاه تو هر بی سر و پا نی ...56شمارهٔ ۱۵۶: ترسم ز دیده ای که در او هیچ خواب ...57شمارهٔ ۱۵۷: یار ما خوب است اما خوب نیست 58شمارهٔ ۱۵۸: در خراباتی که راه هستی و پندار نی ...59شمارهٔ ۱۵۹: مقصد از گردیدن شیب و فرازم سیر نی ...60شمارهٔ ۱۶۰: گر برد از هوش زان چشم سیه تقصیر ن ...61شمارهٔ ۱۶۱: صاحب نفسی را که اثر در نفسش نیست 62شمارهٔ ۱۶۲: بی ساخته در اهل کرم رسم کرم نیست 63شمارهٔ ۱۶۳: ز عالمش چه خبر آن که او پریشان نی ...64شمارهٔ ۱۶۴: جامه جز گردون اطلس در بر آزاده نی ...65شمارهٔ ۱۶۵: کار اهل الله را طعن از کسی زیبنده ...66شمارهٔ ۱۶۶: عاشقان را رخصت دیدار آن مه پاره ن ...67شمارهٔ ۱۶۷: منظور من جز او چه بود در نظر که ن ...68شمارهٔ ۱۶۸: نیست روزی که این منادی نیست 69شمارهٔ ۱۶۹: بجز از بخل در این دور زمان چیزی ن ...70شمارهٔ ۱۷۰: لامکانی تو و امکان تو بی چیزی نیس ...71شمارهٔ ۱۷۱: به سوی کوی تو را نگاه خالی نیست 72شمارهٔ ۱۷۲: مرا دمی نفسی لحظه ای و آنی نیست 73شمارهٔ ۱۷۳: خاطر جمع بجز عالم یکتایی نیست 74شمارهٔ ۱۷۴: به آن خدا که جهان را جز او خدایی ...75شمارهٔ ۱۷۵: از ره عیش و نشاط، ای چرخ گردیدن ن ...76شمارهٔ ۱۷۶: می توان جان باخت اما از وفا نتوان ...77شمارهٔ ۱۷۷: رخ نمودی و جهان در نظرم دیگر گشت 78شمارهٔ ۱۷۸: دیده ای کان صبح را در خواب یافت 79شمارهٔ ۱۷۹: کلیم الله زد فریاد چون بر طور سین ...80شمارهٔ ۱۸۰: گر ز عالم داد یا بیداد یا بر باد ...81شمارهٔ ۱۸۱: ما را نمود روی وز ما رونما گرفت 82شمارهٔ ۱۸۲: در شکنج زلف او دل تاب نتواند گرفت 83شمارهٔ ۱۸۳: دل ز تکرار بهشت حور از کوثر گرفت 84شمارهٔ ۱۸۴: شوخ ما رسم قیل و قال گرفت 85شمارهٔ ۱۸۵: دل بسکه چشم شوخ تو را نام می گرفت 86شمارهٔ ۱۸۶: هر که آمد عمر خود را صرف سامان کر ...87شمارهٔ ۱۸۷: دلم به گرمی عشق تو باغ باغ شکفت 88شمارهٔ ۱۸۸: جوهر تیغی که من بر آن کمر می بینم ...89شمارهٔ ۱۸۹: ز من جان خواست جانان گفتمش از جان ...90شمارهٔ ۱۹۰: چند ای عمامه داران بر سر دستار، ب ...91شمارهٔ ۱۹۱: خلقی که می کنند به آب مدام بحث 92شمارهٔ ۱۹۲: مگذار در حریم خرابات، پای بحث 93شمارهٔ ۱۹۳: به بستن کمرش نیست آن میان باعث 94شمارهٔ ۱۹۴: خوشم به این مرض و انحراف طبع و مز ...95شمارهٔ ۱۹۵: رفتم حباب وار ز خود در هوای موج 96شمارهٔ ۱۹۶: تا کرد آن پریرخ و نامهربان خروج 97شمارهٔ ۱۹۷: دور است و همین باغ و بهاری و دگر ...98شمارهٔ ۱۹۸: از دم تیغ قضا شیر مکیده است صبح 99شمارهٔ ۱۹۹: دیدهٔ غفلت گشا دریاب فیض نور صبح 100شمارهٔ ۲۰۰: زینهار چون حباب مپرس از نشان صبح 101شمارهٔ ۲۰۱: هرگز ندیده ام گرهی بر جبین صبح 102شمارهٔ ۲۰۲: شکست رونق آیینه را صفای قدح 103شمارهٔ ۲۰۳: چو دید جسم مرا جای آرمیدن، روح 104شمارهٔ ۲۰۴: به گوش عرش ز حق می رسد به لفظ فصی ...105شمارهٔ ۲۰۵: مکن به روی دلارام من نظر گستاخ 106شمارهٔ ۲۰۶: بندی چرا میان عداوت به کین چرخ؟107شمارهٔ ۲۰۷: تنی بغیر عمل شد برای جان، دوزخ 108شمارهٔ ۲۰۸: ای خضر خو گرفته مذاقم به آب تلخ 109شمارهٔ ۲۰۹: مرا ز حلقهٔ آن در به در پسند مباد 110شمارهٔ ۲۱۰: هر آن که روی تو را رنگ ارغوانی دا ...111شمارهٔ ۲۱۱: شیخ گر از سنت و فرضانه می یابد مر ...112شمارهٔ ۲۱۲: به آن برچیده دامان تهمت خونم کجا ...113شمارهٔ ۲۱۳: سعیدا از شکست سنگ اثر در مومیا اف ...114شمارهٔ ۲۱۴: چون من بلندنظر گاه گاه می افتد 115شمارهٔ ۲۱۵: هر که را راه سخن وا شده موسی گردد 116شمارهٔ ۲۱۶: نگریم بعد از این ترسم که دل خون ج ...117شمارهٔ ۲۱۷: عارف چو جهان سرکش مغرور نگردد 118شمارهٔ ۲۱۸: خوشا دلی که چو آیینه جلوگاه تو گر ...119شمارهٔ ۲۱۹: زمین از اشک سرگردان من گرداب می گ ...120شمارهٔ ۲۲۰: ز بس بر سر خیال آن گل رخسار می گر ...121شمارهٔ ۲۲۱: چو از نور تجلی ساغری سرشار می گرد ...122شمارهٔ ۲۲۲: چه شور است این که بر گرد سر مخمور ...123شمارهٔ ۲۲۳: ز راه عشقبازی این دل شیدا نمی گرد ...124شمارهٔ ۲۲۴: در نظربازی من یار نهان می گردد 125شمارهٔ ۲۲۵: که طرف از این فلک فتنه بار می بند ...126شمارهٔ ۲۲۶: نه خوی از جبههٔ آن دلبر مغرور می ...127شمارهٔ ۲۲۷: زبان بستهٔ ما صوت بی صدا دارد 128شمارهٔ ۲۲۸: به هر وادی که آبادی است آن وادی ج ...129شمارهٔ ۲۲۹: ساغر از گردش ادوار چه پروا دارد 130شمارهٔ ۲۳۰: کسی ز سر میانش کجا خبر دارد 131شمارهٔ ۲۳۱: در این وادی که معموری نه دیوار و ...132شمارهٔ ۲۳۲: کی دیدهٔ تر دارد سوزی که جگر دارد ...133شمارهٔ ۲۳۳: عاشق از خود چو رود عزت دیگر دارد 134شمارهٔ ۲۳۴: من از تخمین خاطر گفتمش چون مو کمر ...135شمارهٔ ۲۳۵: چه شور است این که دل از دست آن نا ...136شمارهٔ ۲۳۶: به هنگام دعا زاهد نظر بر آسمان دا ...137شمارهٔ ۲۳۷: مگر خبر ز دل خسته آن نگار ندارد 138شمارهٔ ۲۳۸: عالم ز خرابی سر تدبیر ندارد 139شمارهٔ ۲۳۹: گرچه دورم ز نظر، کی نظر از من دار ...140شمارهٔ ۲۴۰: چه غم آن مهر پیکر از چنان و از چن ...141شمارهٔ ۲۴۱: مردی که در این ره، دل آگاه ندارد 142شمارهٔ ۲۴۲: سفر هوشوران زود تمامی دارد 143شمارهٔ ۲۴۳: هر که دارد صنمی جور و جفایی دارد 144شمارهٔ ۲۴۴: سرمه کی طاقت آن چشم پر از ناز آرد 145شمارهٔ ۲۴۵: جهان تو را به سر انکسار می آرد 146شمارهٔ ۲۴۶: صبحدم از شب وصل تو اثر می آرد 147شمارهٔ ۲۴۷: چه [دلبری] است که هرگاه ناز می آر ...148شمارهٔ ۲۴۸: ذکر تو هوش [و] فکر تو از خویش می ...149شمارهٔ ۲۴۹: در خاطری که آن بت عیار بگذرد 150شمارهٔ ۲۵۰: از یک نظر لطف که آن مهر لقا کرد 151شمارهٔ ۲۵۱: رفت از حریم دیده و دل را کباب کرد 152شمارهٔ ۲۵۲: نشئهٔ سرشار چشم مست ساقی کار کرد 153شمارهٔ ۲۵۳: نشئهٔ سرشار چشم مست ساقی کار کرد 154شمارهٔ ۲۵۴: در سواد خط خوبان بسکه دل شبگیر کر ...155شمارهٔ ۲۵۵: داغ را چون لاله اجزای بدن خواهیم ...156شمارهٔ ۲۵۶: کام تا هست تو را کامروا نتوان کرد 157شمارهٔ ۲۵۷: خرمی ز این دو روزه جان نتوان کرد 158شمارهٔ ۲۵۸: دی صبا قصهٔ آن کاکل پیچان می کرد 159شمارهٔ ۲۵۹: موج خیز گریهٔ ما چشم تر بار آورد 160شمارهٔ ۲۶۰: نی همین در نی از آن لب ناله حسرت ...161شمارهٔ ۲۶۱: آنچه قسمت کرده هر کس روزی خود می ...162شمارهٔ ۲۶۲: چون ز خون عاشق آن رخساره گل، مل م ...163شمارهٔ ۲۶۳: فیض از کوچهٔ معشوقه هوا می گیرد 164شمارهٔ ۲۶۴: رخش روزی که طعن رنگ با لعل بدخشان ...165شمارهٔ ۲۶۵: همت چو دست گیرد رطل گران توان زد 166شمارهٔ ۲۶۶: صدای خستگان جان و دل اندوهگین سوز ...167شمارهٔ ۲۶۷: اگر تو را هوس آیینه دار برخیزد 168شمارهٔ ۲۶۸: مکن باور که نفس از جا ز سستی برنم ...169شمارهٔ ۲۶۹: مجنون به گرد خیمهٔ لیلی نمی رسد 170شمارهٔ ۲۷۰: تا چون نیم به لب، لب جانان نمی رس ...171شمارهٔ ۲۷۱: خوش آن روزی که سر در راه آن ناآشن ...172شمارهٔ ۲۷۲: رخ زرد عشقبازان چمن و بهار باشد 173شمارهٔ ۲۷۳: شوم دیوانه اش مجنون به من گر همسف ...174شمارهٔ ۲۷۴: به ناز دل ز تو بردن خوش است خوش ب ...175شمارهٔ ۲۷۵: مروت های گردون جور و احسانش ستم ب ...176شمارهٔ ۲۷۶: مانند کوی جانان کوی دگر نباشد 177شمارهٔ ۲۷۷: اگر آن مه برآید صبح صادق، شام من ...178شمارهٔ ۲۷۸: هر آن تنی که گرفتار پیرهن باشد 179شمارهٔ ۲۷۹: می تلخ و چمن پرگل، ساقی نمکین باش ...180شمارهٔ ۲۸۰: سیلی که در این راه گذر داشته باشد 181شمارهٔ ۲۸۱: گر مطلب تو جنگ است صلح و صفا چه ب ...182شمارهٔ ۲۸۲: کسی گرد کوی تو گردیده باشد 183شمارهٔ ۲۸۳: به رو تو را چو خط مشکبار پیدا شد 184شمارهٔ ۲۸۴: دل ها به یاد صحبت مستان کباب شد 185شمارهٔ ۲۸۵: نقاش طرح صورت آن را چسان کشد 186شمارهٔ ۲۸۶: از نگاه غیرجانان چهره در هم می کش ...187شمارهٔ ۲۸۷: از خود گذشته منت دوران نمی کشد 188شمارهٔ ۲۸۸: آن نگاه آشنای مشکل آسانت چه شد 189شمارهٔ ۲۸۹: پای بر نرگس نهادی چشم بلبل تازه ش ...190شمارهٔ ۲۹۰: دگر ساقی به بزم ما چنان مستانه می ...191شمارهٔ ۲۹۱: خارخار دل کجا در دیدهٔ ما می خلد 192شمارهٔ ۲۹۲: به من نه نامه از آن شوخ دلنواز آم ...193شمارهٔ ۲۹۳: باز تا در چمن آن سرو خرامان آمد 194شمارهٔ ۲۹۴: ز هجرش جان به کار آمد نیامد 195شمارهٔ ۲۹۵: سبزه ای جز آه کی از خاک مجنون می ...196شمارهٔ ۲۹۶: خط رخسار تو را گرچه ز بر باید خوا ...197شمارهٔ ۲۹۷: دار نی در کشتن منصور برپا کرده ان ...198شمارهٔ ۲۹۸: زان زمانی که تن و روح روانم دادند 199شمارهٔ ۲۹۹: گلرخانی که سراسر رو گلزار خودند 200شمارهٔ ۳۰۰: خوش آن کسان که به فکر دل فگار خود ...201شمارهٔ ۳۰۱: خوش به آسانی به آخر راه مشکل می ب ...202شمارهٔ ۳۰۲: نی چو پروانه همه ز آتش نسبت سوزند 203شمارهٔ ۳۰۳: دلبران چون به هوس رشتهٔ جان می سو ...204شمارهٔ ۳۰۴: آن که پشت دست رد بر نقره و زر می ...205شمارهٔ ۳۰۵: هر گه که دل به یاد لبی جوش می زند 206شمارهٔ ۳۰۶: موج دریای جنون کی دست بر دل می زن ...207شمارهٔ ۳۰۷: [تیر] ماهت فصل نوروزی کند 208شمارهٔ ۳۰۸: هر که یاد قامت آن سروبالا می کند 209شمارهٔ ۳۰۹: هر کس نظر به سوی تو از دور می کند 210شمارهٔ ۳۱۰: لعلش که کار بوسه به انداز می کند 211شمارهٔ ۳۱۱: رمزی است این که شمع فروزنده می کن ...212شمارهٔ ۳۱۲: آن ماهوش که در همه جا جلوه می کند 213شمارهٔ ۳۱۳: کی فرنگی با مسلمانی نهانی می کند 214شمارهٔ ۳۱۴: کسان که سود و زیان را در این جهان ...215شمارهٔ ۳۱۵: خوبان نه ناز [بیهده] آغاز می کنند 216شمارهٔ ۳۱۶: شیشه و پیمانه و دل غم ز هم کم می ...217شمارهٔ ۳۱۷: روشندلان که آخر دم از جهان روند 218شمارهٔ ۳۱۸: هر آن صید کز دام غافل نشیند 219شمارهٔ ۳۱۹: چند در اندیشهٔ دنیا و دین خواهیم ...220شمارهٔ ۳۲۰: ای خوش آن روز که دل در خم گیسوی ت ...221شمارهٔ ۳۲۱: دیدم به چشم سر، که سکندر نشسته بو ...222شمارهٔ ۳۲۲: جسم ما از ناتوانی جان نمی گیرد به ...223شمارهٔ ۳۲۳: خانهٔ نفس من خراب شود 224شمارهٔ ۳۲۴: چشم او را نگذارید که هشیار شود 225شمارهٔ ۳۲۵: هر بتی قبله نمای دل دانا نشود 226شمارهٔ ۳۲۶: هر که غافل یک نفس شد صاحب دم کی ش ...227شمارهٔ ۳۲۷: دل ز بیداد غم خوبان مصفا می شود 228شمارهٔ ۳۲۸: کار، کی از آتش رخسارهٔ گل می شود 229شمارهٔ ۳۲۹: صفای وقت جهان چون به ما نمی خواهد 230شمارهٔ ۳۳۰: ز عاشق، صبر، تسکین از دل دیوانه م ...231شمارهٔ ۳۳۱: دلم را همنشین یاری جهان گردیده می ...232شمارهٔ ۳۳۲: هر که در این در ز راه صدق درآید 233شمارهٔ ۳۳۳: اگر خواهد کسی تا روز محشر باشرف آ ...234شمارهٔ ۳۳۴: ز ما کسی که نهان کرده روی خویش نم ...235شمارهٔ ۳۳۵: رود یوسف دگر در چه گر آن مشکین رس ...236شمارهٔ ۳۳۶: هر که از خود فرود می آید 237شمارهٔ ۳۳۷: گدا که بر سر راه بخیل می آید 238شمارهٔ ۳۳۸: نه جانان کشته اش را از پی نظاره م ...239شمارهٔ ۳۳۹: دلا گنج روانی سوی این ویرانه می آ ...240شمارهٔ ۳۴۰: کس به دور نرگس مست تو هشیاری ندید 241شمارهٔ ۳۴۱: هر نفس در کوی جانان کوه غم باید ب ...242شمارهٔ ۳۴۲: بی برگ شو چو نی به نوا می توان رس ...243شمارهٔ ۳۴۳: مگر که بوی گل و لاله [از] هوا جوش ...244شمارهٔ ۳۴۴: فقر، دل های سیه را کرده است اکثر ...245شمارهٔ ۳۴۵: همین نه نرگس تنها گشاده چشم سفید 246شمارهٔ ۳۴۶: نامهٔ شوق چو املا کنمش بر کاغذ 247شمارهٔ ۳۴۷: شد زخم تیغ تیز تو در کام جان لذیذ 248شمارهٔ ۳۴۸: بی صفت گر شود این جان علایق آثار 249شمارهٔ ۳۴۹: شد میسر شب وصلت شب عید آخر کار 250شمارهٔ ۳۵۰: ساقیا ساغر شراب بیار 251شمارهٔ ۳۵۱: در به در گردیده دشمن روبرو گردیده ...252شمارهٔ ۳۵۲: یاد خود سعی کن و از دل آگاه ببر 253شمارهٔ ۳۵۳: چون شود آشفته زلفش از نسیم بی خبر 254شمارهٔ ۳۵۴: در ذکر تو دیدم در و دیوار قلندر 255شمارهٔ ۳۵۵: نسخهٔ عکس رخ او، مه تابان حاضر 256شمارهٔ ۳۵۶: سینهٔ ریش است قانون، بانگ نی معنی ...257شمارهٔ ۳۵۷: یار من درد و کبابم دل و می خون جگ ...258شمارهٔ ۳۵۸: در جهانی کاو متاع فخر او باشد غرو ...259شمارهٔ ۳۵۹: خدا حاضر خدا ناظر چه در باطن چه د ...260شمارهٔ ۳۶۰: در نگاه بت خودکام نمی باشد مهر 261شمارهٔ ۳۶۱: صبحدم تا شده بیرون ز افق، خاور مه ...262شمارهٔ ۳۶۲: چو آب در دل هر سنگدل برو جا گیر 263شمارهٔ ۳۶۳: بشنوید این نکته را ای اهل راز 264شمارهٔ ۳۶۴: خوابیده مست و بیخود امروز در بر ن ...265شمارهٔ ۳۶۵: به هوس باز جوان پیر نگردد هرگز 266شمارهٔ ۳۶۶: عهد کردم ز جهان کام نگیرم هرگز 267شمارهٔ ۳۶۷: سخن از میکده و ساقی و جام است امر ...268شمارهٔ ۳۶۸: مژده آمد که تو را کام روا شد امرو ...269شمارهٔ ۳۶۹: نچشیده است شراب مزهٔ کام هنوز 270شمارهٔ ۳۷۰: غرق دریای گنه کردند مغفورم هنوز 271شمارهٔ ۳۷۱: نیست راهی خنده را بر آن لب میگون ...272شمارهٔ ۳۷۲: رسید نامهٔ عنبرفشان مشک آمیز 273شمارهٔ ۳۷۳: ز درد ما نه همین آشنا کند پرهیز 274شمارهٔ ۳۷۴: با چنین دل چون توانم کرد جانان را ...275شمارهٔ ۳۷۵: در کفر حق پرست شو آن گه خداشناس 276شمارهٔ ۳۷۶: از حیات ابد آن روح روان ما را بس 277شمارهٔ ۳۷۷: پای انداز ز پا افتاده دامان است ب ...278شمارهٔ ۳۷۸: می برندش به همان راه که آمد واپس 279شمارهٔ ۳۷۹: کاکل خود را ببین از پیچ و تاب ما ...280شمارهٔ ۳۸۰: اشکی که به گلشن چمن آرا نکند کس 281شمارهٔ ۳۸۱: خورشیدوشی در به دری را چه کند کس 282شمارهٔ ۳۸۲: چشمی که گهربار نباشد چه کند کس 283شمارهٔ ۳۸۳: ساقیا در گرد کن جام پیاپی زود باش 284شمارهٔ ۳۸۴: سبزهٔ خط گو دمید آشفته چون سنبل م ...285شمارهٔ ۳۸۵: پر کن از خون جام، صهبا گر نباشد گ ...286شمارهٔ ۳۸۶: چرخ با ما دل مصفا گر نباشد گو مبا ...287شمارهٔ ۳۸۷: آسوده شو از سود و مبرا ز زیان باش 288شمارهٔ ۳۸۸: ما را به آن نگاه کرامت شعار بخش 289شمارهٔ ۳۸۹: چرا پر است ز عالم، دل خریدارش 290شمارهٔ ۳۹۰: اگر چون خضر می بخشند جان را بر شه ...291شمارهٔ ۳۹۱: من و آن قامت شوخی که در هنگام جول ...292شمارهٔ ۳۹۲: دارم بتی که کار نظر نیست دیدنش 293شمارهٔ ۳۹۳: یک قامت بلند به هر می کشیدنش 294شمارهٔ ۳۹۴: خط سبزی تماشا کردم از رخسار گلگون ...295شمارهٔ ۳۹۵: یار ما بنمود رو شد در حجاب از پرت ...296شمارهٔ ۳۹۶: اگر به دست من افتد دوباره ساغر عی ...297شمارهٔ ۳۹۷: هر دم روم ز هوش و کنم خیر باد خوی ...298شمارهٔ ۳۹۸: برداشتیم چو نظر از اعتبار خویش 299شمارهٔ ۳۹۹: [دیدم تو را و رفتم] یک باره از بر ...300شمارهٔ ۴۰۰: بریده ام ز دو عالم به ارهٔ خلاص 301شمارهٔ ۴۰۱: کو چنان حالی که سازد از چنین حالم ...302شمارهٔ ۴۰۲: من دیده ام آن را که مکانی نیست مش ...303شمارهٔ ۴۰۳: کدام تن که بود از خیال سر خالص 304شمارهٔ ۴۰۴: من به چشم و رخ آن سرو روانم مخلص 305شمارهٔ ۴۰۵: دلا پادشاهی گدایی است محض 306شمارهٔ ۴۰۶: کند ز جوهر معنی مرا بیان عارض 307شمارهٔ ۴۰۷: یا من فتح باسمک باب السلام فیض 308شمارهٔ ۴۰۸: نیست گل الفتی در چمن اختلاط 309شمارهٔ ۴۰۹: در جهان هرگز دلا منشین ز پای احتی ...310شمارهٔ ۴۱۰: آخر دمید بر رخ جانان، بهار خط 311شمارهٔ ۴۱۱: گفتند بر رخ تو نمایان شده است خط 312شمارهٔ ۴۱۲: می رود آخر چو از تن پس ز تن جان ر ...313شمارهٔ ۴۱۳: خویش را یکبارگی تا سختم از دل ودا ...314شمارهٔ ۴۱۴: ای ز ایراد قلم هم نفسانت مرفوع 315شمارهٔ ۴۱۵: نه پنبه از پی راحت گذاشتم بر داغ 316شمارهٔ ۴۱۶: بر کف آیینه نه دستی دگر بردار ایا ...317شمارهٔ ۴۱۷: پیش رویش کرد پنهان مهر در روزن چر ...318شمارهٔ ۴۱۸: ترک دنیا کن و از دنیا ملاف 319شمارهٔ ۴۱۹: چو نیست معنی باطن به تخت و جاه مل ...320شمارهٔ ۴۲۰: ماه ما بالذات یک ماه است و اسما م ...321شمارهٔ ۴۲۱: تنم چو روح سبک گشته در هوای لطیف 322شمارهٔ ۴۲۲: گوشه ای نیست که آن جا نرسد پای فر ...323شمارهٔ ۴۲۳: زند بر ابر نیسان طعن خشکی گوهر عا ...324شمارهٔ ۴۲۴: چه غم از قبله و از قبله نما دارد ...325شمارهٔ ۴۲۵: به دلی سخت و دلی نرم نظر دارد عشق 326شمارهٔ ۴۲۶: گریه را سرکرد چشمم باز طوفان کرد ...327شمارهٔ ۴۲۷: لاله و صد برگ رعنا نیست در گلزار ...328شمارهٔ ۴۲۸: بیرون ز عقل هاست در این جا شمار ع ...329شمارهٔ ۴۲۹: تا نگذری ز سر نروی از قفای عشق 330شمارهٔ ۴۳۰: بسکه دلگیرم ز چین گوشهٔ ابروی خلق 331شمارهٔ ۴۳۱: دانی چه بود بادهٔ گلگون ز رگ تاک 332شمارهٔ ۴۳۲: بی حجابانه برآورده سر از دامن خاک 333شمارهٔ ۴۳۳: کو [دلی] کز ستم چرخ نباشد غمناک 334شمارهٔ ۴۳۴: منتظر جمال او انس و اجنه و ملک 335شمارهٔ ۴۳۵: برکنید ای بت پرستان از ته دل دل ز ...336شمارهٔ ۴۳۶: عافیت را جامه گر بردوش ما افتاده ...337شمارهٔ ۴۳۷: عکس رخسارهٔ معشوق نماید در سنگ 338شمارهٔ ۴۳۸: ز چنگ و عود شنیدم به گوش حال نه ق ...339شمارهٔ ۴۳۹: بیت معموری که نامش تن نهاده ذوالج ...340شمارهٔ ۴۴۰: اهل عرفان را نباشد فکر سبز و زرد ...341شمارهٔ ۴۴۱: از آن زمان که غم او گرفته جای خیا ...342شمارهٔ ۴۴۲: بگذاشتم چو مهر نشانی ز دود دل 343شمارهٔ ۴۴۳: گر شوی واقف تو ای بی حاصل از اسرا ...344شمارهٔ ۴۴۴: نگهش خاطر آگاه نماند در دل 345شمارهٔ ۴۴۵: کس را چه آگهی است ز فکر متین دل 346شمارهٔ ۴۴۶: دارد بت نازک دلم صد جان به قربان ...347شمارهٔ ۴۴۷: شد شبنم بی مهر روان بر ورق گل 348شمارهٔ ۴۴۸: ریزد خزان به خاک چو برگ و نوای گل 349شمارهٔ ۴۴۹: تشبیه تا به رنگ تو کردند روی گل 350شمارهٔ ۴۵۰: به جمال تو بود دیدهٔ بینا مشغول 351شمارهٔ ۴۵۱: رزق و روزی را خدا چون گشته از اول ...352شمارهٔ ۴۵۲: گذشتم از می و از صاف و درد و شیشه ...353شمارهٔ ۴۵۳: کی شود با بوالهوس آن کاشف اسرار ر ...354شمارهٔ ۴۵۴: تأثیر نیست در نفس مرد ناتمام 355شمارهٔ ۴۵۵: نی همین از خودنمایی پا و سر پیچید ...356شمارهٔ ۴۵۶: ندیده کسی آنچه من دیده ام 357شمارهٔ ۴۵۷: ای که می گویی خدای خویش را چون دی ...358شمارهٔ ۴۵۸: برون می آورد از دل کدورت را می نا ...359شمارهٔ ۴۵۹: خود گدایم گرچه یار هر گدایی نیستم 360شمارهٔ ۴۶۰: آه از آن روزی که چون یوسف نگاری د ...361شمارهٔ ۴۶۱: همچو بلبل آشیان گر در چمن می داشت ...362شمارهٔ ۴۶۲: گذشتم از سر جان سوی جانان بیشتر ر ...363شمارهٔ ۴۶۳: رخ تو دیدم و در عالم دگر رفتم 364شمارهٔ ۴۶۴: یوسف از حلقه به گوشان تو دیدم گفت ...365شمارهٔ ۴۶۵: هدف برای خدنگ تو جان خود بردم 366شمارهٔ ۴۶۶: حکایت گل روی تو در چمن کردم 367شمارهٔ ۴۶۷: به چوگانش اگر سر گو نمی کردم چه م ...368شمارهٔ ۴۶۸: منم که خود غم و خود یار غمگسار خو ...369شمارهٔ ۴۶۹: به قطع هستی خود خوب دستیار خودم 370شمارهٔ ۴۷۰: همچو گرداب در قفای خودم 371شمارهٔ ۴۷۱: به غیر از دانهٔ دل ز آب چشمش سبزت ...372شمارهٔ ۴۷۲: اگرچه در نظر خلق اعتبار ندارم 373شمارهٔ ۴۷۳: ز دست رفتم و امید دستیار ندارم 374شمارهٔ ۴۷۴: چو بلبل از خس و خار چمن کاشانه ای ...375شمارهٔ ۴۷۵: به دل، ‌داغ غم عشق بت پرکینه ای د ...376شمارهٔ ۴۷۶: به بوی زلف جانان پیچ و تاب ساکنی ...377شمارهٔ ۴۷۷: تنی چند بید لرزان و روان ساکنی دا ...378شمارهٔ ۴۷۸: به گرد کوی جانان های های ساکنی دا ...379شمارهٔ ۴۷۹: من دورم و من دورم مهجورم و مهجورم 380شمارهٔ ۴۸۰: از دم تیغ غم او هر نفس خون می خور ...381شمارهٔ ۴۸۱: نگیرم گوشه از راه خدنگت گر گمان ب ...382شمارهٔ ۴۸۲: کی جفای می و معشوقه و مهتاب کشم 383شمارهٔ ۴۸۳: دور از رخش چها من بیتاب می کشم 384شمارهٔ ۴۸۴: منت اغیار و آزار ملامت می کشم 385شمارهٔ ۴۸۵: ندارد منت بار لباس از هیچ کس دوشم 386شمارهٔ ۴۸۶: بنمای رو که والهٔ آن روی چون گلم 387شمارهٔ ۴۸۷: حال من این است غیر حال ندانم 388شمارهٔ ۴۸۸: از حال من مپرس [و] ندامت کشیدنم 389شمارهٔ ۴۸۹: باز حرف از ناز خوبان می زنم 390شمارهٔ ۴۹۰: به هر چمن که وصال تو را خیال کنم 391شمارهٔ ۴۹۱: به یاد روی تو خورشید را نظاره کنم 392شمارهٔ ۴۹۲: من نه آنم که زنم ساز و به خود گری ...393شمارهٔ ۴۹۳: گاه چون ظاهرپرستانش عبادت می کنم 394شمارهٔ ۴۹۴: همچو گل راز درون خود نمایان می کن ...395شمارهٔ ۴۹۵: با بتان من عشقبازی می کنم 396شمارهٔ ۴۹۶: می سزد گر کله خویش به سر کج بینم 397شمارهٔ ۴۹۷: نفع، آن است که من نافع خود می بین ...398شمارهٔ ۴۹۸: من نه این آب روان از لب جو می بین ...399شمارهٔ ۴۹۹: من ز جا از سخن جنت مأوا نروم 400شمارهٔ ۵۰۰: دامان دل ز گرد هوس چیده می روم 401شمارهٔ ۵۰۱: از پریشانی نه سرگردان چو کاکل می ...402شمارهٔ ۵۰۲: گر کمر زرین و یا زر در کمر بربسته ...403شمارهٔ ۵۰۳: نی چو اهل دور ما هم ناسپاس افتاده ...404شمارهٔ ۵۰۴: عالم تمام یک نظر است و ندیده ایم 405شمارهٔ ۵۰۵: عزلت گزیده ایم به عزت رسیده ایم 406شمارهٔ ۵۰۶: اول چو داغ بر سر دردی رسیده ایم 407شمارهٔ ۵۰۷: ناخورده شراب ناب مستیم 408شمارهٔ ۵۰۸: خرقه پوشانیم ما در قید عالم نیستی ...409شمارهٔ ۵۰۹: خویش را بر صف مژگان تو مستانه زدی ...410شمارهٔ ۵۱۰: گاه روباه گهی شیر و گهی خرگوشیم 411شمارهٔ ۵۱۱: خیرالامور اوسط اولاد آدمیم 412شمارهٔ ۵۱۲: ما به کوی یار نالان می رویم 413شمارهٔ ۵۱۳: منم نادان تو دانایی چه گویم 414شمارهٔ ۵۱۴: به روی سینه سیل اشک باز از دیده ب ...415شمارهٔ ۵۱۵: چه سرها از یقین شد گوی در میدان د ...416شمارهٔ ۵۱۶: چگونه کس کند آرام در سرای جهان 417شمارهٔ ۵۱۷: بیفتی گر ز پا در راه دل سر می توا ...418شمارهٔ ۵۱۸: ندیده صاحب معنی به روزگار سخن 419شمارهٔ ۵۱۹: کجا رسد به تو گل در ادای دل بردن 420شمارهٔ ۵۲۰: به آن سرو سهی قد یاد صهبا می توان ...421شمارهٔ ۵۲۱: آخرت منظور اگر باشد ز دنیا آمدن 422شمارهٔ ۵۲۲: چو به درد خوی کردی به دوا توان رس ...423شمارهٔ ۵۲۳: بیا به وادی بیداد تخت و چادر زن 424شمارهٔ ۵۲۴: شده شرمسار به دوران تو پیمانهٔ حس ...425شمارهٔ ۵۲۵: خلقش کند عمارت مهمانسرای حسن 426شمارهٔ ۵۲۶: دمی در پای خم سرمان و بحر و بر تم ...427شمارهٔ ۵۲۷: به حال عالم افسرده دیده ای تر کن 428شمارهٔ ۵۲۸: از چشم خود ای دلبر شایسته حذر کن 429شمارهٔ ۵۲۹: سخن اهل دلی را سخن ماست مکن 430شمارهٔ ۵۳۰: پیش هر کس شکوه از گردون دون پرور ...431شمارهٔ ۵۳۱: ای کرده وطن تن، به سوی جان سفری ک ...432شمارهٔ ۵۳۲: ببر طمع ز زمین، خرقه آسمانی کن 433شمارهٔ ۵۳۳: باز تا در جلوه آمد جام صهبا در چم ...434شمارهٔ ۵۳۴: مگذر ز راستی و ببین بر کمال من 435شمارهٔ ۵۳۵: برقع از رخ برگرفتی آفتاب آمد برون 436شمارهٔ ۵۳۶: صبحدم مطلوب چون مست شراب آید برون 437شمارهٔ ۵۳۷: عهد کی از عهدهٔ پیمانه می آید برو ...438شمارهٔ ۵۳۸: هر کس شکست طرهٔ پرپیچ و تاب او 439شمارهٔ ۵۳۹: به بحر شور زده غوطه آب نیل از تو 440شمارهٔ ۵۴۰: به دل ها ناوک انداز است دایم ابرو ...441شمارهٔ ۵۴۱: صلح و صفا بود مرا جنگ تو و جفای ت ...442شمارهٔ ۵۴۲: از بسکه نازک است دل پر ز آرزو 443شمارهٔ ۵۴۳: دل گر از دست شود در خم ابرو، گو ش ...444شمارهٔ ۵۴۴: خیالم تا به سرو قامت او گشته هم ز ...445شمارهٔ ۵۴۵: رحمتش با بی گناهان کی کند فردا نگ ...446شمارهٔ ۵۴۶: خطش نوشته بر او آیت کلام الله 447شمارهٔ ۵۴۷: گرچه عالم را بنا آن ذات بیچون ساخ ...448شمارهٔ ۵۴۸: فلک به این همه رنگی که بر هوا بست ...449شمارهٔ ۵۴۹: ز جان گذشتم و جانان شدم نشسته نشس ...450شمارهٔ ۵۵۰: نماید گاه ابرو گه جمال آهسته آهست ...451شمارهٔ ۵۵۱: باز چشمش سرمه آمیز آمده 452شمارهٔ ۵۵۲: ز من تا کوی جانان گرچه یک آواز رس ...453شمارهٔ ۵۵۳: ابروی تو را تا قلم صنع کشیده 454شمارهٔ ۵۵۴: نیست با کس اتحادم همچو کوه 455شمارهٔ ۵۵۵: عهد با بالابلندی بسته ای 456شمارهٔ ۵۵۶: آفتاب از آتش مهر تو اخگر پاره ای 457شمارهٔ ۵۵۷: ای که از قدرت تویی حسن آفرین تازه ...458شمارهٔ ۵۵۸: نمی دانم تو خاکی آتشی یا باد یا آ ...459شمارهٔ ۵۵۹: هیچ در کفر و خیال کار مشکل نیستی 460شمارهٔ ۵۶۰: وجودم را بر آتش زد لقای گرم موجود ...461شمارهٔ ۵۶۱: دارم ز باده چشم تمنای بیخودی 462شمارهٔ ۵۶۲: دوست به دشمن به کربلا تو نمودی 463شمارهٔ ۵۶۳: تو تا به کی دل و جان در امان نگه ...464شمارهٔ ۵۶۴: دلم ربوده بت ماهری به عیاری 465شمارهٔ ۵۶۵: دیده بیرون شده از پرده به دیدار ک ...466شمارهٔ ۵۶۶: شد زمین تکیه گاه درویشی 467شمارهٔ ۵۶۷: برهنگی است عبا و قبای درویشی 468شمارهٔ ۵۶۸: تلخی کند به کام خضر آب زندگی 469شمارهٔ ۵۶۹: هر جا پیدا شود شور و شر دیوانگی 470شمارهٔ ۵۷۰: ای که در تدبیر دنیای دنی بس مایلی 471شمارهٔ ۵۷۱: کریمان را چه شد یارب کریمی 472شمارهٔ ۵۷۲: گهی معشوق و گه عاشق گهی جسمی و گه ...473شمارهٔ ۵۷۳: ز بس این تن پرستان کرده خم گردن ب ...474شمارهٔ ۵۷۴: میزان عدالت بودی دی زلف سمن سایی 475شمارهٔ ۵۷۵: ز خویش برده مرا چشم باده پیمایی 476شمارهٔ ۵۷۶: در حریم دل من شمع شب افروز تویی 477شمارهٔ ۵۷۷: واقف از زاده و نزاده تویی 478شمارهٔ ۵۷۸: دل برده است چشم قتال جنگجویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ