به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

سعیدا یزدی

سعیدا یزدیغزل هاشمارهٔ ۲۸۸: آن نگاه آشنای مشکل آسانت چه شد

1320عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

آن نگاه آشنای مشکل آسانت چه شد
با اسیران سر آن کوی، احسانت چه شد
نی ترحم با فقیران نی کرم با بندگان
ای سرت گردم دل و جانم به قربانت چه شد
سوختی از گرمی خوی ای سراپا آفتاب
عالمی را آن سحاب لطف بارانت چه شد
از دل پرخون و چشم اشکبارم غافلی
با صراحی عهد و با پیمانه پیمانت چه شد
با لب خشک و دل پرخون مراد خویش را
گر نمی یابی سعیدا چشم گریانت چه شد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۲۸۷: از خود گذشته منت دوران نمی کشد 2شمارهٔ ۲۸۸: آن نگاه آشنای مشکل آسانت چه شد 3شمارهٔ ۲۸۹: پای بر نرگس نهادی چشم بلبل تازه ش ...4شمارهٔ ۲۹۰: دگر ساقی به بزم ما چنان مستانه می ...5شمارهٔ ۲۹۱: خارخار دل کجا در دیدهٔ ما می خلد 6شمارهٔ ۲۹۲: به من نه نامه از آن شوخ دلنواز آم ...7شمارهٔ ۲۹۳: باز تا در چمن آن سرو خرامان آمد 8شمارهٔ ۲۹۴: ز هجرش جان به کار آمد نیامد 9شمارهٔ ۲۹۵: سبزه ای جز آه کی از خاک مجنون می ...10شمارهٔ ۲۹۶: خط رخسار تو را گرچه ز بر باید خوا ...11شمارهٔ ۲۹۷: دار نی در کشتن منصور برپا کرده ان ...12شمارهٔ ۲۹۸: زان زمانی که تن و روح روانم دادند 13شمارهٔ ۲۹۹: گلرخانی که سراسر رو گلزار خودند 14شمارهٔ ۳۰۰: خوش آن کسان که به فکر دل فگار خود ...15شمارهٔ ۳۰۱: خوش به آسانی به آخر راه مشکل می ب ...16شمارهٔ ۳۰۲: نی چو پروانه همه ز آتش نسبت سوزند 17شمارهٔ ۳۰۳: دلبران چون به هوس رشتهٔ جان می سو ...18شمارهٔ ۳۰۴: آن که پشت دست رد بر نقره و زر می ...19شمارهٔ ۳۰۵: هر گه که دل به یاد لبی جوش می زند 20شمارهٔ ۳۰۶: موج دریای جنون کی دست بر دل می زن ...21شمارهٔ ۳۰۷: [تیر] ماهت فصل نوروزی کند 22شمارهٔ ۳۰۸: هر که یاد قامت آن سروبالا می کند 23شمارهٔ ۳۰۹: هر کس نظر به سوی تو از دور می کند 24شمارهٔ ۳۱۰: لعلش که کار بوسه به انداز می کند 25شمارهٔ ۳۱۱: رمزی است این که شمع فروزنده می کن ...26شمارهٔ ۳۱۲: آن ماهوش که در همه جا جلوه می کند 27شمارهٔ ۳۱۳: کی فرنگی با مسلمانی نهانی می کند 28شمارهٔ ۳۱۴: کسان که سود و زیان را در این جهان ...29شمارهٔ ۳۱۵: خوبان نه ناز [بیهده] آغاز می کنند 30شمارهٔ ۳۱۶: شیشه و پیمانه و دل غم ز هم کم می ...31شمارهٔ ۳۱۷: روشندلان که آخر دم از جهان روند 32شمارهٔ ۳۱۸: هر آن صید کز دام غافل نشیند 33شمارهٔ ۳۱۹: چند در اندیشهٔ دنیا و دین خواهیم ...34شمارهٔ ۳۲۰: ای خوش آن روز که دل در خم گیسوی ت ...35شمارهٔ ۳۲۱: دیدم به چشم سر، که سکندر نشسته بو ...36شمارهٔ ۳۲۲: جسم ما از ناتوانی جان نمی گیرد به ...37شمارهٔ ۳۲۳: خانهٔ نفس من خراب شود 38شمارهٔ ۳۲۴: چشم او را نگذارید که هشیار شود 39شمارهٔ ۳۲۵: هر بتی قبله نمای دل دانا نشود 40شمارهٔ ۳۲۶: هر که غافل یک نفس شد صاحب دم کی ش ...41شمارهٔ ۳۲۷: دل ز بیداد غم خوبان مصفا می شود 42شمارهٔ ۳۲۸: کار، کی از آتش رخسارهٔ گل می شود 43شمارهٔ ۳۲۹: صفای وقت جهان چون به ما نمی خواهد 44شمارهٔ ۳۳۰: ز عاشق، صبر، تسکین از دل دیوانه م ...45شمارهٔ ۳۳۱: دلم را همنشین یاری جهان گردیده می ...46شمارهٔ ۳۳۲: هر که در این در ز راه صدق درآید 47شمارهٔ ۳۳۳: اگر خواهد کسی تا روز محشر باشرف آ ...48شمارهٔ ۳۳۴: ز ما کسی که نهان کرده روی خویش نم ...49شمارهٔ ۳۳۵: رود یوسف دگر در چه گر آن مشکین رس ...50شمارهٔ ۳۳۶: هر که از خود فرود می آید 51شمارهٔ ۳۳۷: گدا که بر سر راه بخیل می آید 52شمارهٔ ۳۳۸: نه جانان کشته اش را از پی نظاره م ...53شمارهٔ ۳۳۹: دلا گنج روانی سوی این ویرانه می آ ...54شمارهٔ ۳۴۰: کس به دور نرگس مست تو هشیاری ندید 55شمارهٔ ۳۴۱: هر نفس در کوی جانان کوه غم باید ب ...56شمارهٔ ۳۴۲: بی برگ شو چو نی به نوا می توان رس ...57شمارهٔ ۳۴۳: مگر که بوی گل و لاله [از] هوا جوش ...58شمارهٔ ۳۴۴: فقر، دل های سیه را کرده است اکثر ...59شمارهٔ ۳۴۵: همین نه نرگس تنها گشاده چشم سفید 60شمارهٔ ۳۴۶: نامهٔ شوق چو املا کنمش بر کاغذ 61شمارهٔ ۳۴۷: شد زخم تیغ تیز تو در کام جان لذیذ 62شمارهٔ ۳۴۸: بی صفت گر شود این جان علایق آثار 63شمارهٔ ۳۴۹: شد میسر شب وصلت شب عید آخر کار 64شمارهٔ ۳۵۰: ساقیا ساغر شراب بیار 65شمارهٔ ۳۵۱: در به در گردیده دشمن روبرو گردیده ...66شمارهٔ ۳۵۲: یاد خود سعی کن و از دل آگاه ببر 67شمارهٔ ۳۵۳: چون شود آشفته زلفش از نسیم بی خبر 68شمارهٔ ۳۵۴: در ذکر تو دیدم در و دیوار قلندر 69شمارهٔ ۳۵۵: نسخهٔ عکس رخ او، مه تابان حاضر 70شمارهٔ ۳۵۶: سینهٔ ریش است قانون، بانگ نی معنی ...71شمارهٔ ۳۵۷: یار من درد و کبابم دل و می خون جگ ...72شمارهٔ ۳۵۸: در جهانی کاو متاع فخر او باشد غرو ...73شمارهٔ ۳۵۹: خدا حاضر خدا ناظر چه در باطن چه د ...74شمارهٔ ۳۶۰: در نگاه بت خودکام نمی باشد مهر 75شمارهٔ ۳۶۱: صبحدم تا شده بیرون ز افق، خاور مه ...76شمارهٔ ۳۶۲: چو آب در دل هر سنگدل برو جا گیر 77شمارهٔ ۳۶۳: بشنوید این نکته را ای اهل راز 78شمارهٔ ۳۶۴: خوابیده مست و بیخود امروز در بر ن ...79شمارهٔ ۳۶۵: به هوس باز جوان پیر نگردد هرگز 80شمارهٔ ۳۶۶: عهد کردم ز جهان کام نگیرم هرگز 81شمارهٔ ۳۶۷: سخن از میکده و ساقی و جام است امر ...82شمارهٔ ۳۶۸: مژده آمد که تو را کام روا شد امرو ...83شمارهٔ ۳۶۹: نچشیده است شراب مزهٔ کام هنوز 84شمارهٔ ۳۷۰: غرق دریای گنه کردند مغفورم هنوز 85شمارهٔ ۳۷۱: نیست راهی خنده را بر آن لب میگون ...86شمارهٔ ۳۷۲: رسید نامهٔ عنبرفشان مشک آمیز 87شمارهٔ ۳۷۳: ز درد ما نه همین آشنا کند پرهیز 88شمارهٔ ۳۷۴: با چنین دل چون توانم کرد جانان را ...89شمارهٔ ۳۷۵: در کفر حق پرست شو آن گه خداشناس 90شمارهٔ ۳۷۶: از حیات ابد آن روح روان ما را بس 91شمارهٔ ۳۷۷: پای انداز ز پا افتاده دامان است ب ...92شمارهٔ ۳۷۸: می برندش به همان راه که آمد واپس 93شمارهٔ ۳۷۹: کاکل خود را ببین از پیچ و تاب ما ...94شمارهٔ ۳۸۰: اشکی که به گلشن چمن آرا نکند کس 95شمارهٔ ۳۸۱: خورشیدوشی در به دری را چه کند کس 96شمارهٔ ۳۸۲: چشمی که گهربار نباشد چه کند کس 97شمارهٔ ۳۸۳: ساقیا در گرد کن جام پیاپی زود باش 98شمارهٔ ۳۸۴: سبزهٔ خط گو دمید آشفته چون سنبل م ...99شمارهٔ ۳۸۵: پر کن از خون جام، صهبا گر نباشد گ ...100شمارهٔ ۳۸۶: چرخ با ما دل مصفا گر نباشد گو مبا ...101شمارهٔ ۳۸۷: آسوده شو از سود و مبرا ز زیان باش 102شمارهٔ ۳۸۸: ما را به آن نگاه کرامت شعار بخش 103شمارهٔ ۳۸۹: چرا پر است ز عالم، دل خریدارش 104شمارهٔ ۳۹۰: اگر چون خضر می بخشند جان را بر شه ...105شمارهٔ ۳۹۱: من و آن قامت شوخی که در هنگام جول ...106شمارهٔ ۳۹۲: دارم بتی که کار نظر نیست دیدنش 107شمارهٔ ۳۹۳: یک قامت بلند به هر می کشیدنش 108شمارهٔ ۳۹۴: خط سبزی تماشا کردم از رخسار گلگون ...109شمارهٔ ۳۹۵: یار ما بنمود رو شد در حجاب از پرت ...110شمارهٔ ۳۹۶: اگر به دست من افتد دوباره ساغر عی ...111شمارهٔ ۳۹۷: هر دم روم ز هوش و کنم خیر باد خوی ...112شمارهٔ ۳۹۸: برداشتیم چو نظر از اعتبار خویش 113شمارهٔ ۳۹۹: [دیدم تو را و رفتم] یک باره از بر ...114شمارهٔ ۴۰۰: بریده ام ز دو عالم به ارهٔ خلاص 115شمارهٔ ۴۰۱: کو چنان حالی که سازد از چنین حالم ...116شمارهٔ ۴۰۲: من دیده ام آن را که مکانی نیست مش ...117شمارهٔ ۴۰۳: کدام تن که بود از خیال سر خالص 118شمارهٔ ۴۰۴: من به چشم و رخ آن سرو روانم مخلص 119شمارهٔ ۴۰۵: دلا پادشاهی گدایی است محض 120شمارهٔ ۴۰۶: کند ز جوهر معنی مرا بیان عارض 121شمارهٔ ۴۰۷: یا من فتح باسمک باب السلام فیض 122شمارهٔ ۴۰۸: نیست گل الفتی در چمن اختلاط 123شمارهٔ ۴۰۹: در جهان هرگز دلا منشین ز پای احتی ...124شمارهٔ ۴۱۰: آخر دمید بر رخ جانان، بهار خط 125شمارهٔ ۴۱۱: گفتند بر رخ تو نمایان شده است خط 126شمارهٔ ۴۱۲: می رود آخر چو از تن پس ز تن جان ر ...127شمارهٔ ۴۱۳: خویش را یکبارگی تا سختم از دل ودا ...128شمارهٔ ۴۱۴: ای ز ایراد قلم هم نفسانت مرفوع 129شمارهٔ ۴۱۵: نه پنبه از پی راحت گذاشتم بر داغ 130شمارهٔ ۴۱۶: بر کف آیینه نه دستی دگر بردار ایا ...131شمارهٔ ۴۱۷: پیش رویش کرد پنهان مهر در روزن چر ...132شمارهٔ ۴۱۸: ترک دنیا کن و از دنیا ملاف 133شمارهٔ ۴۱۹: چو نیست معنی باطن به تخت و جاه مل ...134شمارهٔ ۴۲۰: ماه ما بالذات یک ماه است و اسما م ...135شمارهٔ ۴۲۱: تنم چو روح سبک گشته در هوای لطیف 136شمارهٔ ۴۲۲: گوشه ای نیست که آن جا نرسد پای فر ...137شمارهٔ ۴۲۳: زند بر ابر نیسان طعن خشکی گوهر عا ...138شمارهٔ ۴۲۴: چه غم از قبله و از قبله نما دارد ...139شمارهٔ ۴۲۵: به دلی سخت و دلی نرم نظر دارد عشق 140شمارهٔ ۴۲۶: گریه را سرکرد چشمم باز طوفان کرد ...141شمارهٔ ۴۲۷: لاله و صد برگ رعنا نیست در گلزار ...142شمارهٔ ۴۲۸: بیرون ز عقل هاست در این جا شمار ع ...143شمارهٔ ۴۲۹: تا نگذری ز سر نروی از قفای عشق 144شمارهٔ ۴۳۰: بسکه دلگیرم ز چین گوشهٔ ابروی خلق 145شمارهٔ ۴۳۱: دانی چه بود بادهٔ گلگون ز رگ تاک 146شمارهٔ ۴۳۲: بی حجابانه برآورده سر از دامن خاک 147شمارهٔ ۴۳۳: کو [دلی] کز ستم چرخ نباشد غمناک 148شمارهٔ ۴۳۴: منتظر جمال او انس و اجنه و ملک 149شمارهٔ ۴۳۵: برکنید ای بت پرستان از ته دل دل ز ...150شمارهٔ ۴۳۶: عافیت را جامه گر بردوش ما افتاده ...151شمارهٔ ۴۳۷: عکس رخسارهٔ معشوق نماید در سنگ 152شمارهٔ ۴۳۸: ز چنگ و عود شنیدم به گوش حال نه ق ...153شمارهٔ ۴۳۹: بیت معموری که نامش تن نهاده ذوالج ...154شمارهٔ ۴۴۰: اهل عرفان را نباشد فکر سبز و زرد ...155شمارهٔ ۴۴۱: از آن زمان که غم او گرفته جای خیا ...156شمارهٔ ۴۴۲: بگذاشتم چو مهر نشانی ز دود دل 157شمارهٔ ۴۴۳: گر شوی واقف تو ای بی حاصل از اسرا ...158شمارهٔ ۴۴۴: نگهش خاطر آگاه نماند در دل 159شمارهٔ ۴۴۵: کس را چه آگهی است ز فکر متین دل 160شمارهٔ ۴۴۶: دارد بت نازک دلم صد جان به قربان ...161شمارهٔ ۴۴۷: شد شبنم بی مهر روان بر ورق گل 162شمارهٔ ۴۴۸: ریزد خزان به خاک چو برگ و نوای گل 163شمارهٔ ۴۴۹: تشبیه تا به رنگ تو کردند روی گل 164شمارهٔ ۴۵۰: به جمال تو بود دیدهٔ بینا مشغول 165شمارهٔ ۴۵۱: رزق و روزی را خدا چون گشته از اول ...166شمارهٔ ۴۵۲: گذشتم از می و از صاف و درد و شیشه ...167شمارهٔ ۴۵۳: کی شود با بوالهوس آن کاشف اسرار ر ...168شمارهٔ ۴۵۴: تأثیر نیست در نفس مرد ناتمام 169شمارهٔ ۴۵۵: نی همین از خودنمایی پا و سر پیچید ...170شمارهٔ ۴۵۶: ندیده کسی آنچه من دیده ام 171شمارهٔ ۴۵۷: ای که می گویی خدای خویش را چون دی ...172شمارهٔ ۴۵۸: برون می آورد از دل کدورت را می نا ...173شمارهٔ ۴۵۹: خود گدایم گرچه یار هر گدایی نیستم 174شمارهٔ ۴۶۰: آه از آن روزی که چون یوسف نگاری د ...175شمارهٔ ۴۶۱: همچو بلبل آشیان گر در چمن می داشت ...176شمارهٔ ۴۶۲: گذشتم از سر جان سوی جانان بیشتر ر ...177شمارهٔ ۴۶۳: رخ تو دیدم و در عالم دگر رفتم 178شمارهٔ ۴۶۴: یوسف از حلقه به گوشان تو دیدم گفت ...179شمارهٔ ۴۶۵: هدف برای خدنگ تو جان خود بردم 180شمارهٔ ۴۶۶: حکایت گل روی تو در چمن کردم 181شمارهٔ ۴۶۷: به چوگانش اگر سر گو نمی کردم چه م ...182شمارهٔ ۴۶۸: منم که خود غم و خود یار غمگسار خو ...183شمارهٔ ۴۶۹: به قطع هستی خود خوب دستیار خودم 184شمارهٔ ۴۷۰: همچو گرداب در قفای خودم 185شمارهٔ ۴۷۱: به غیر از دانهٔ دل ز آب چشمش سبزت ...186شمارهٔ ۴۷۲: اگرچه در نظر خلق اعتبار ندارم 187شمارهٔ ۴۷۳: ز دست رفتم و امید دستیار ندارم 188شمارهٔ ۴۷۴: چو بلبل از خس و خار چمن کاشانه ای ...189شمارهٔ ۴۷۵: به دل، ‌داغ غم عشق بت پرکینه ای د ...190شمارهٔ ۴۷۶: به بوی زلف جانان پیچ و تاب ساکنی ...191شمارهٔ ۴۷۷: تنی چند بید لرزان و روان ساکنی دا ...192شمارهٔ ۴۷۸: به گرد کوی جانان های های ساکنی دا ...193شمارهٔ ۴۷۹: من دورم و من دورم مهجورم و مهجورم 194شمارهٔ ۴۸۰: از دم تیغ غم او هر نفس خون می خور ...195شمارهٔ ۴۸۱: نگیرم گوشه از راه خدنگت گر گمان ب ...196شمارهٔ ۴۸۲: کی جفای می و معشوقه و مهتاب کشم 197شمارهٔ ۴۸۳: دور از رخش چها من بیتاب می کشم 198شمارهٔ ۴۸۴: منت اغیار و آزار ملامت می کشم 199شمارهٔ ۴۸۵: ندارد منت بار لباس از هیچ کس دوشم 200شمارهٔ ۴۸۶: بنمای رو که والهٔ آن روی چون گلم 201شمارهٔ ۴۸۷: حال من این است غیر حال ندانم 202شمارهٔ ۴۸۸: از حال من مپرس [و] ندامت کشیدنم 203شمارهٔ ۴۸۹: باز حرف از ناز خوبان می زنم 204شمارهٔ ۴۹۰: به هر چمن که وصال تو را خیال کنم 205شمارهٔ ۴۹۱: به یاد روی تو خورشید را نظاره کنم 206شمارهٔ ۴۹۲: من نه آنم که زنم ساز و به خود گری ...207شمارهٔ ۴۹۳: گاه چون ظاهرپرستانش عبادت می کنم 208شمارهٔ ۴۹۴: همچو گل راز درون خود نمایان می کن ...209شمارهٔ ۴۹۵: با بتان من عشقبازی می کنم 210شمارهٔ ۴۹۶: می سزد گر کله خویش به سر کج بینم 211شمارهٔ ۴۹۷: نفع، آن است که من نافع خود می بین ...212شمارهٔ ۴۹۸: من نه این آب روان از لب جو می بین ...213شمارهٔ ۴۹۹: من ز جا از سخن جنت مأوا نروم 214شمارهٔ ۵۰۰: دامان دل ز گرد هوس چیده می روم 215شمارهٔ ۵۰۱: از پریشانی نه سرگردان چو کاکل می ...216شمارهٔ ۵۰۲: گر کمر زرین و یا زر در کمر بربسته ...217شمارهٔ ۵۰۳: نی چو اهل دور ما هم ناسپاس افتاده ...218شمارهٔ ۵۰۴: عالم تمام یک نظر است و ندیده ایم 219شمارهٔ ۵۰۵: عزلت گزیده ایم به عزت رسیده ایم 220شمارهٔ ۵۰۶: اول چو داغ بر سر دردی رسیده ایم 221شمارهٔ ۵۰۷: ناخورده شراب ناب مستیم 222شمارهٔ ۵۰۸: خرقه پوشانیم ما در قید عالم نیستی ...223شمارهٔ ۵۰۹: خویش را بر صف مژگان تو مستانه زدی ...224شمارهٔ ۵۱۰: گاه روباه گهی شیر و گهی خرگوشیم 225شمارهٔ ۵۱۱: خیرالامور اوسط اولاد آدمیم 226شمارهٔ ۵۱۲: ما به کوی یار نالان می رویم 227شمارهٔ ۵۱۳: منم نادان تو دانایی چه گویم 228شمارهٔ ۵۱۴: به روی سینه سیل اشک باز از دیده ب ...229شمارهٔ ۵۱۵: چه سرها از یقین شد گوی در میدان د ...230شمارهٔ ۵۱۶: چگونه کس کند آرام در سرای جهان 231شمارهٔ ۵۱۷: بیفتی گر ز پا در راه دل سر می توا ...232شمارهٔ ۵۱۸: ندیده صاحب معنی به روزگار سخن 233شمارهٔ ۵۱۹: کجا رسد به تو گل در ادای دل بردن 234شمارهٔ ۵۲۰: به آن سرو سهی قد یاد صهبا می توان ...235شمارهٔ ۵۲۱: آخرت منظور اگر باشد ز دنیا آمدن 236شمارهٔ ۵۲۲: چو به درد خوی کردی به دوا توان رس ...237شمارهٔ ۵۲۳: بیا به وادی بیداد تخت و چادر زن 238شمارهٔ ۵۲۴: شده شرمسار به دوران تو پیمانهٔ حس ...239شمارهٔ ۵۲۵: خلقش کند عمارت مهمانسرای حسن 240شمارهٔ ۵۲۶: دمی در پای خم سرمان و بحر و بر تم ...241شمارهٔ ۵۲۷: به حال عالم افسرده دیده ای تر کن 242شمارهٔ ۵۲۸: از چشم خود ای دلبر شایسته حذر کن 243شمارهٔ ۵۲۹: سخن اهل دلی را سخن ماست مکن 244شمارهٔ ۵۳۰: پیش هر کس شکوه از گردون دون پرور ...245شمارهٔ ۵۳۱: ای کرده وطن تن، به سوی جان سفری ک ...246شمارهٔ ۵۳۲: ببر طمع ز زمین، خرقه آسمانی کن 247شمارهٔ ۵۳۳: باز تا در جلوه آمد جام صهبا در چم ...248شمارهٔ ۵۳۴: مگذر ز راستی و ببین بر کمال من 249شمارهٔ ۵۳۵: برقع از رخ برگرفتی آفتاب آمد برون 250شمارهٔ ۵۳۶: صبحدم مطلوب چون مست شراب آید برون 251شمارهٔ ۵۳۷: عهد کی از عهدهٔ پیمانه می آید برو ...252شمارهٔ ۵۳۸: هر کس شکست طرهٔ پرپیچ و تاب او 253شمارهٔ ۵۳۹: به بحر شور زده غوطه آب نیل از تو 254شمارهٔ ۵۴۰: به دل ها ناوک انداز است دایم ابرو ...255شمارهٔ ۵۴۱: صلح و صفا بود مرا جنگ تو و جفای ت ...256شمارهٔ ۵۴۲: از بسکه نازک است دل پر ز آرزو 257شمارهٔ ۵۴۳: دل گر از دست شود در خم ابرو، گو ش ...258شمارهٔ ۵۴۴: خیالم تا به سرو قامت او گشته هم ز ...259شمارهٔ ۵۴۵: رحمتش با بی گناهان کی کند فردا نگ ...260شمارهٔ ۵۴۶: خطش نوشته بر او آیت کلام الله 261شمارهٔ ۵۴۷: گرچه عالم را بنا آن ذات بیچون ساخ ...262شمارهٔ ۵۴۸: فلک به این همه رنگی که بر هوا بست ...263شمارهٔ ۵۴۹: ز جان گذشتم و جانان شدم نشسته نشس ...264شمارهٔ ۵۵۰: نماید گاه ابرو گه جمال آهسته آهست ...265شمارهٔ ۵۵۱: باز چشمش سرمه آمیز آمده 266شمارهٔ ۵۵۲: ز من تا کوی جانان گرچه یک آواز رس ...267شمارهٔ ۵۵۳: ابروی تو را تا قلم صنع کشیده 268شمارهٔ ۵۵۴: نیست با کس اتحادم همچو کوه 269شمارهٔ ۵۵۵: عهد با بالابلندی بسته ای 270شمارهٔ ۵۵۶: آفتاب از آتش مهر تو اخگر پاره ای 271شمارهٔ ۵۵۷: ای که از قدرت تویی حسن آفرین تازه ...272شمارهٔ ۵۵۸: نمی دانم تو خاکی آتشی یا باد یا آ ...273شمارهٔ ۵۵۹: هیچ در کفر و خیال کار مشکل نیستی 274شمارهٔ ۵۶۰: وجودم را بر آتش زد لقای گرم موجود ...275شمارهٔ ۵۶۱: دارم ز باده چشم تمنای بیخودی 276شمارهٔ ۵۶۲: دوست به دشمن به کربلا تو نمودی 277شمارهٔ ۵۶۳: تو تا به کی دل و جان در امان نگه ...278شمارهٔ ۵۶۴: دلم ربوده بت ماهری به عیاری 279شمارهٔ ۵۶۵: دیده بیرون شده از پرده به دیدار ک ...280شمارهٔ ۵۶۶: شد زمین تکیه گاه درویشی 281شمارهٔ ۵۶۷: برهنگی است عبا و قبای درویشی 282شمارهٔ ۵۶۸: تلخی کند به کام خضر آب زندگی 283شمارهٔ ۵۶۹: هر جا پیدا شود شور و شر دیوانگی 284شمارهٔ ۵۷۰: ای که در تدبیر دنیای دنی بس مایلی 285شمارهٔ ۵۷۱: کریمان را چه شد یارب کریمی 286شمارهٔ ۵۷۲: گهی معشوق و گه عاشق گهی جسمی و گه ...287شمارهٔ ۵۷۳: ز بس این تن پرستان کرده خم گردن ب ...288شمارهٔ ۵۷۴: میزان عدالت بودی دی زلف سمن سایی 289شمارهٔ ۵۷۵: ز خویش برده مرا چشم باده پیمایی 290شمارهٔ ۵۷۶: در حریم دل من شمع شب افروز تویی 291شمارهٔ ۵۷۷: واقف از زاده و نزاده تویی 292شمارهٔ ۵۷۸: دل برده است چشم قتال جنگجویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ