به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

کمال الدین خجندی

کمال الدین خجندیغزل هاشمارهٔ ۷۵۶: عمریست کز دیار تو محروم مانده ایم

970عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

عمریست کز دیار تو محروم مانده ایم
وز شوق نامهای تو سطری نخوانده ایم
تا دامنت بدست ارادت گرفته ایم
دامن ز هر چه غیر تو باشد نشانده ایم
در حیرتم که بینو چرا مرده نیستم
در خجلتم که بینو چرا زنده مانده ایم
از بهر گرد سم سمند تو هر دمی
گلگون اشک در عقبشه تند رانده ایم
بیزارم از وجود خود و ماجرای تو
این با کمال ساده درون باز مانده ایم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۷۵۵: عشق تو داغ بندگی باز کشیده بر دلم 2شمارهٔ ۷۵۶: عمریست کز دیار تو محروم مانده ایم 3شمارهٔ ۷۵۷: عمریست که از خلوته در میکده مسئور ...4شمارهٔ ۷۵۸: عید می آید و وقتست که در مه نگریم 5شمارهٔ ۷۵۹: غم دوست من مغتنم می شمارم 6شمارهٔ ۷۶۰: قدحی بیار ساقی که ز تویه شرمسارم 7شمارهٔ ۷۶۱: قراری کرده ام با شود که چون در پی ...8شمارهٔ ۷۶۲: گر به میخانه حریف می و شاهد باشم 9شمارهٔ ۷۶۳: گر بی تو یک دو دم من بیمار زیستم 10شمارهٔ ۷۶۴: گر تو سر خواهی ز من سر با تو ببار ...11شمارهٔ ۷۶۵: گر جان ز من دلشده خواهی بسپارم 12شمارهٔ ۷۶۶: گر خود هزار سنگ ملامت به سر خورم 13شمارهٔ ۷۶۷: گر دل طلبی از من جان هم به تو در ...14شمارهٔ ۷۶۸: گر دهد دستم کز آن عارض نقابش بر ک ...15شمارهٔ ۷۶۹: گر کام خود از لبت بگیرم 16شمارهٔ ۷۷۰: گر گذاری که با تو در نگویم 17شمارهٔ ۷۷۱: اگر من از عشق آن دو رخ میرم 18شمارهٔ ۷۷۲: گفت دلدارم که از هجران دلت خون می ...19شمارهٔ ۷۷۳: گفت بار از غیر ما پوشان نظر گفتم ...20شمارهٔ ۷۷۴: ما از نو سخنور جهانیم 21شمارهٔ ۷۷۵: ما از شراب و شاهد صد بار توبه کرد ...22شمارهٔ ۷۷۶: ما از لب تو کام ندیدیم و گذشتیم 23شمارهٔ ۷۷۷: ما با غم تو خرم و آسوده خاطربم 24شمارهٔ ۷۷۸: ما به سودای تو دامن ز جهان در چید ...25شمارهٔ ۷۷۹: ما چو قطع نظر از روی نکو نتوانیم 26شمارهٔ ۷۸۰: ما خانه دل جای تمنای تو کردیم 27شمارهٔ ۷۸۱: ما در حریم مجلس عشاق محرمیم 28شمارهٔ ۷۸۲: ما درین شهر به دام صنمی در بندیم 29شمارهٔ ۷۸۳: ما را سر آنست که در پای تو افتیم 30شمارهٔ ۷۸۴: ما رند و قلندر صفت و عاشق و مستیم 31شمارهٔ ۷۸۵: ما ز سگان درت بیشتر و کمتریم 32شمارهٔ ۷۸۶: ما لبت را نمک، شوان ملاحت خوانیم 33شمارهٔ ۷۸۷: مرا گویند باران کیست بار تو چرا گ ...34شمارهٔ ۷۸۸: مریض عشقم و درد تو دارم 35شمارهٔ ۷۸۹: من ازین خرقه آلوده که در بر دارم 36شمارهٔ ۷۹۰: من برین در بندهام تا زنده ام 37شمارهٔ ۷۹۱: من ترا مانده به هر بار کجا بار شو ...38شمارهٔ ۷۹۲: من ترک زهد کرده و رندی گزیده ام 39شمارهٔ ۷۹۳: من دل خسته به درد تو دوا یافته ام 40شمارهٔ ۷۹۴: من ز بویش بیخوده و دیوانه ام 41شمارهٔ ۷۹۵: من ز جانان به جان گریخته ام 42شمارهٔ ۷۹۶: من ز غمت خرم و به یاد تو شادم 43شمارهٔ ۷۹۷: من زمهرت هر سحر کز سوز دل دم میزن ...44شمارهٔ ۷۹۸: من طاقت دوری ز رخ یار ندارم 45شمارهٔ ۷۹۹: من که از وصل تو ای دوست جدا می با ...46شمارهٔ ۸۰۰: من و درد تو آنگه باد مرهم 47شمارهٔ ۸۰۱: من همچو گردم در رهت زآن رو طلبکار ...48شمارهٔ ۸۰۲: مهی نشست خیال رخت به خانه چشم 49شمارهٔ ۸۰۳: نام آن لب به خط سبز به جانی دیدم 50شمارهٔ ۸۰۴: نرود نقش خیال تو زمانی ز ضمیرم 51شمارهٔ ۸۰۵: نقد جان چیست که در دامن جانان ریز ...52شمارهٔ ۸۰۶: نیست جز غم بینو خوردن دیگرم 53شمارهٔ ۸۰۷: وصف دهن تنگ تو من هیچ نگویم 54شمارهٔ ۸۰۸: هر شبی تا به سحر دست دعا بگشایم 55شمارهٔ ۸۰۹: هر شبی خاک درت از گریه پر خون می ...56شمارهٔ ۸۱۰: هرگاه که به ناکامی دور از لب بار ...57شمارهٔ ۸۱۱: بار اشکم دید و شد بر من رحیم 58شمارهٔ ۸۱۲: یار من بار دگر می طلبد دانستم 59شمارهٔ ۸۱۳: بار هر چند به ناحق طلبه آزارم 60شمارهٔ ۸۱۴: یک شب نسیم زلفت از حلقه شنودم 61شمارهٔ ۸۱۵: آتش دوری دل ما بر نتابد بیش ازین 62شمارهٔ ۸۱۶: آمد درون دل غمت دیگر نمی آید برون 63شمارهٔ ۸۱۷: آمد لب تو باز بصد نازه در سخن 64شمارهٔ ۸۱۸: امروز بحمدالله فارغ شدم از دشمن 65شمارهٔ ۸۱۹: ای بدل نزدیک و دور از دیدن گریان ...66شمارهٔ ۸۲۰: ای خوش آن باد که از کوی تو آید بر ...67شمارهٔ ۸۲۱: ای عادت قدیمت دلهای ما شکستن 68شمارهٔ ۸۲۲: ای غمت آرام جان عاشقان 69شمارهٔ ۸۲۳: ای غمت فوت جان سوختگان 70شمارهٔ ۸۲۴: ای لبت چون شکر و نقل دهان نیز چنا ...71شمارهٔ ۸۲۵: ای نهاده بار هجران بر دل پر درد م ...72شمارهٔ ۸۲۶: با درد تو آرمید نتوان 73شمارهٔ ۸۲۷: بحر عشقت بحر بی پایاب گفتن میتوان 74شمارهٔ ۸۲۸: بدیده سوی تو حیف آیدم گذر کردن 75شمارهٔ ۸۲۹: برخ قدر گل و گلزار بشکن 76شمارهٔ ۸۳۰: بر درت بی آب شد اشکم ز بسیار آمدن 77شمارهٔ ۸۳۱: برگ گل خواندمش از لطف برنجید ز من 78شمارهٔ ۸۳۲: تا رفتی از برم شده ام زار و ناتوا ...79شمارهٔ ۸۳۳: ترک دل گفت آن دو چشم و دل ز تیر غ ...80شمارهٔ ۸۳۴: چشم اگر اینست و ابرو این و ناز و ...81شمارهٔ ۸۳۵: چو زلف یار ز خود لازم است ببریدن 82شمارهٔ ۸۳۶: چه خوش است از تو بوس بخوشی نیاز ک ...83شمارهٔ ۸۳۷: حدیث بار شیرین لب نگنجد در دهان م ...84شمارهٔ ۸۳۸: خاک پایت دوست دارد روی من 85شمارهٔ ۸۳۹: خبری بافتم از بار مپرسید ز من 86شمارهٔ ۸۴۰: خواجه چرا نشسته خیز که رفت کاروان 87شمارهٔ ۸۴۱: خوشا در کوی دلبر آرمیدن 88شمارهٔ ۸۴۲: خوش است بر لب معشوق مست بوسیدن 89شمارهٔ ۸۴۳: خواهیم نقد جان و سر در پای جانان ...90شمارهٔ ۸۴۴: داری لب و دهانی شیرین ولی چه شیری ...91شمارهٔ ۸۴۵: در سر زنجیر زلف او من بی عقل و دی ...92شمارهٔ ۸۴۶: دلا نحفه جان به جانان رسان 93شمارهٔ ۸۴۷: دل است جایش و با دیده فتاده به خو ...94شمارهٔ ۸۴۸: دلبر نازک دل من هر زمان رنجد ز من 95شمارهٔ ۸۴۹: دل که میرفت ز خود چون نرود باز چن ...96شمارهٔ ۸۵۰: دلم را صبر ممکن نیست از روی نکو ک ...97شمارهٔ ۸۵۱: دل من عاشق باریست که گفتن نتوان 98شمارهٔ ۸۵۲: دل نثار زلف جانان کرد جان خویشتن 99شمارهٔ ۸۵۳: دوستان مرحمتی بر دل بیچاره من 100شمارهٔ ۸۵۴: راز عشقت ز دل آمد به زبان 101شمارهٔ ۸۵۵: روی او از زلف دیدن می توان 102شمارهٔ ۸۵۶: زلف بر دوش آن پری در ماهتاب آمد ب ...103شمارهٔ ۸۵۷: زنشاط و عیش بادا لب تو همیشه خندا ...104شمارهٔ ۸۵۸: زیر پا دامن کشان زلف دوتای او ببی ...105شمارهٔ ۸۵۹: سرو می ماند به قد یار من 106شمارهٔ ۸۶۰: سوخت به داغ غم چنان دل که نماند ا ...107شمارهٔ ۸۶۱: سوخت جانم تا ز پا افتاد زلفت بر ذ ...108شمارهٔ ۸۶۲: سوختی ای مرهم جانها درون ریش من 109شمارهٔ ۸۶۳: شبی خواهم چو شمعش لب گزیدن 110شمارهٔ ۸۶۴: شبی نگذرد بر دوچشم اشک گلگون 111شمارهٔ ۸۶۵: شه لشکر کش ما برد از ما عقل و هوش ...112شمارهٔ ۸۶۶: طوطی ب نو دید و در افتاد در سخن 113شمارهٔ ۸۶۷: عاشق کیست دلم باز نخواهم گفتن 114شمارهٔ ۸۶۸: عاشقی چیست مقیم در جانان بودن 115شمارهٔ ۸۶۹: عشق حالیست که جبریل بر آن نیست ام ...116شمارهٔ ۸۷۰: قدمت آن با الف با سرو سیمین 117شمارهٔ ۸۷۱: کارم ز دست شد نظری کن بکار من 118شمارهٔ ۸۷۲: که خبر برد به بار از من مبتلای غم ...119شمارهٔ ۸۷۳: گر سرزنیغ نیزت دارد سر بریدن 120شمارهٔ ۸۷۴: گر شبی آن مه ز منزل بی نقاب آید ب ...121شمارهٔ ۸۷۵: گر قد همچو سروش در بر توان گرفتن 122شمارهٔ ۸۷۶: ما باز دل نهادیم بر جور دلستانان 123شمارهٔ ۸۷۷: مرا که خرقة ارزق به باده شد گلگون 124شمارهٔ ۸۷۸: من نخواهم دیده از رویت دگر برداشت ...125شمارهٔ ۸۷۹: من و محنت تو زهی راحت من 126شمارهٔ ۸۸۰: مه عیدت مبارک باد ای خورشید مهروی ...127شمارهٔ ۸۸۱: میزند بر آتش دل جوش می آب اینچنین 128شمارهٔ ۸۸۲: نخواهم بیش از این از خلق راز خویش ...129شمارهٔ ۸۸۳: نمی دهد دهنت کام ما از آن لب شیری ...130شمارهٔ ۸۸۴: توش کن خواجه على رغم صراحی شکنان 131شمارهٔ ۸۸۵: په جویست آن روان در فر شیرین 132شمارهٔ ۸۸۶: نیست بازی با رخ او عشق پنهان باخت ...133شمارهٔ ۸۸۷: هر دمی با دگری ناز مکن 134شمارهٔ ۸۸۸: آنکه رنگی نیست کس را از لب رنگین ...135شمارهٔ ۸۸۹: آه که خاک راه شد دیده من براه تو 136شمارهٔ ۸۹۰: اگر دشنام می گونی مرا گو 137شمارهٔ ۸۹۱: ای حریم کعبه دل کوی تو 138شمارهٔ ۸۹۲: ای دلاویزتر از رشته جان کا کل تو 139شمارهٔ ۸۹۳: ای دل حکایت غم خود با صبا بگو 140شمارهٔ ۸۹۴: ای دل غلام أو شدی ای من غلام تو 141شمارهٔ ۸۹۵: ای کاش رفتمی چو صبا در حریم تو 142شمارهٔ ۸۹۶: ای نور دیده را نگرانی بسوی تو 143شمارهٔ ۸۹۷: بی لب ساقی مرا می فرود در گلو 144شمارهٔ ۸۹۸: چاره کس نکند غمزه خونخواره تو 145شمارهٔ ۸۹۹: چو در جان کرد و دل جا غمزه تو 146شمارهٔ ۹۰۰: دل سوی او رفت جان هم گرو برو 147شمارهٔ ۹۰۱: دل ضعیف به یکباره ناتوان شد ازو 148شمارهٔ ۹۰۲: دو بوسم که گفتی اگر گویم آن کو 149شمارهٔ ۹۰۳: زهی زان قامت رعنای دلجو 150شمارهٔ ۹۰۴: سرخوش است ای پسر مرا باتو 151شمارهٔ ۹۰۵: غلام پیر خراباتم و طبیعت او 152شمارهٔ ۹۰۶: گر تیر کشی از طرف غمزة جادو 153شمارهٔ ۹۰۷: اگر مرا صد سر بود هر یک پر از سود ...154شمارهٔ ۹۰۸: گفت کئی تو من بنده تو 155شمارهٔ ۹۰۹: گفتمش ماه پر است آن چهره گفتا پر ...156شمارهٔ ۹۱۰: گفتم ملکی با بشری گفت که هردو 157شمارهٔ ۹۱۱: گفته از ما دلت بردار زنهار این مگ ...158شمارهٔ ۹۱۲: ما به کلی طمع وصل بریدیم از تو 159شمارهٔ ۹۱۳: نداند قدر حسنت کس به از تو 160شمارهٔ ۹۱۴: آن عارض و رخسار و جبین هست در سه ...161شمارهٔ ۹۱۵: از فرقت نو هر دم خون بارم از دو د ...162شمارهٔ ۹۱۶: اشک چو لعل ریزد آن لب مرا ز دیده 163شمارهٔ ۹۱۷: ای از حدیث زلف توام بر زبان گره 164شمارهٔ ۹۱۸: ای با لب شیرین سخنت تلخ فتاده 165شمارهٔ ۹۱۹: ای چو چشم خوش تو چشم کسی کم دیده 166شمارهٔ ۹۲۰: ای خط مشکبار تو پیچیده گرد ماه 167شمارهٔ ۹۲۱: ای دل ریش من از جور تو غمگین گونه 168شمارهٔ ۹۲۲: ای رخ و زلف سیاه تو شب تیره و ماه 169شمارهٔ ۹۲۳: ای روان گرد درت اشک روان پیوسته 170شمارهٔ ۹۲۴: ای شیشۂ دل ما در زیر پا شکسته 171شمارهٔ ۹۲۵: ای لب و گفتار تور شیرین همه 172شمارهٔ ۹۲۶: ای مردم در چشمم مثل رخت ندیده 173شمارهٔ ۹۲۷: ای منت جانفشان دیرینه 174شمارهٔ ۹۲۸: ای نبات قد سبزت شکرستان همه 175شمارهٔ ۹۲۹: به ابروان تو زاهد چو چشم وا کرده 176شمارهٔ ۹۳۰: با تو در دل نبایدم رخ ماه 177شمارهٔ ۹۳۱: باد آرد بر من بوی نو ناگه ناگه 178شمارهٔ ۹۳۲: برهگذار قد بار دیدم از ناگاه 179شمارهٔ ۹۳۳: بناز کشتن او بازم آرزوست چه چاره 180شمارهٔ ۹۳۴: بیروی او ز دیدۂ بینا چه فایده 181شمارهٔ ۹۳۵: بینم ابروی تو پیوسته مه نو گه گه 182شمارهٔ ۹۳۶: تا توانی دل مشتاق بدست آری به 183شمارهٔ ۹۳۷: چو چشم مست تو دیدم خمارم از دیده 184شمارهٔ ۹۳۸: چندین چه بلا و درد است این آه 185شمارهٔ ۹۳۹: خواهم که کنم بار دگر در تو نظاره 186شمارهٔ ۹۴۰: در پای تو تنها به سر ماست فتاده 187شمارهٔ ۹۴۱: دلم به زخم زبانها نگردد آزرده 188شمارهٔ ۹۴۲: دلم ترسد در آن زلف خمیده 189شمارهٔ ۹۴۳: روی خوب از من مشتاق نپوشانی به 190شمارهٔ ۹۴۴: زاد راه عاشقان اشک است و روی زرد ...191شمارهٔ ۹۴۵: زیر پا از زلف مشکین گه گهی میکن ن ...192شمارهٔ ۹۴۶: شبت خوش باد ای باد سحرگاه 193شمارهٔ ۹۴۷: کحل بصر نیست جز آن خاک راه 194شمارهٔ ۹۴۸: گر سر طلبی بر درت آریم به دیده 195شمارهٔ ۹۴۹: گفتم شکرست آن به دهان گفت ترا چه 196شمارهٔ ۹۵۰: ب بار برهم چرا زد ز پسته 197شمارهٔ ۹۵۱: ما جگر سوختگان داغ تو داریم همه 198شمارهٔ ۹۵۲: مرا که روی تو بینم چه حاجت است 199شمارهٔ ۹۵۳: هر نیر کز تو بر دل غم پرور آمده 200شمارهٔ ۹۵۴: هر نیر که بر جان ز تو از دور رسید ...201شمارهٔ ۹۵۵: ای بار نازنین مگر از فتنه زاده ای 202شمارهٔ ۹۵۶: باز خود را چو گل تازه بر آراسته ا ...203شمارهٔ ۹۵۷: تا برخسار مه از غالیه چوگان زده ا ...204شمارهٔ ۹۵۸: چرا جنییت شاهی بظلم تاخته ای 205شمارهٔ ۹۵۹: گر همه وقتی همه دلخون نه ای 206شمارهٔ ۹۶۰: لیست آن بگو با شکر خورده ای 207شمارهٔ ۹۶۱: آشوب جانی شوخ جهانی 208شمارهٔ ۹۶۲: آن شوخ دی براهی میرفت همچو شاهی 209شمارهٔ ۹۶۳: از در خویش مرا بر در غیری بری 210شمارهٔ ۹۶۴: اگر در کشتنم تأخیر کردی 211شمارهٔ ۹۶۵: اگر ز محنت دنیا خلاص می طلبی 212شمارهٔ ۹۶۶: ای آفتاب روی تو در اوج دلبری 213شمارهٔ ۹۶۷: ای آیت حسن از رخ خوب تو مثالی 214شمارهٔ ۹۶۸: ای از خط تو زنگ بر آئینه شاهی 215شمارهٔ ۹۶۹: ای بوده با تو ما را خویشی و آشنائ ...216شمارهٔ ۹۷۰: ای درد درون جان چه باشی 217شمارهٔ ۹۷۱: ای دل این بیچارگی و مستمندی تا یک ...218شمارهٔ ۹۷۲: ای دهان تو قند و لب همه می 219شمارهٔ ۹۷۳: ای رخت آیت حسن و دهنت لطف خدای 220شمارهٔ ۹۷۴: ای صبا برخاک کوی یار ما خوش میروی 221شمارهٔ ۹۷۵: ای صبا تاکی به زلف بار بازی می کن ...222شمارهٔ ۹۷۶: ای گل روی ترا چون من بهر سو بلبلی 223شمارهٔ ۹۷۷: این چه نبهاست وین چه شیرینی 224شمارهٔ ۹۷۸: ای ولوله عشق تو بره هر ر کویی 225شمارهٔ ۹۷۹: با تو ه را نمی رسد دعوی 226شمارهٔ ۹۸۰: باز به ناز کش مرا چیست که ناز می ...227شمارهٔ ۹۸۱: باز بگذشتی بر آن زلفه ای نسیم مشک ...228شمارهٔ ۹۸۲: باز دست از جانفشانان بر فشاندی 229شمارهٔ ۹۸۳: بازم از طلعت خود دیده منور کردی 230شمارهٔ ۹۸۴: با مسکنت و عجز و ضعیفی وفقیری 231شمارهٔ ۹۸۵: با من این بودت ز اول شرط باری 232شمارهٔ ۹۸۶: بچشم جان چو چراغی که در میان ز جا ...233شمارهٔ ۹۸۷: بجز نور و ضیاء و گرمی از آذر چه م ...234شمارهٔ ۹۸۸: بده ساقی شراب ارغوانی 235شمارهٔ ۹۸۹: بر سر راه طلب بافت گدانی گهری 236شمارهٔ ۹۹۰: بر گل به پای سرو چو رفتار می کنی 237شمارهٔ ۹۹۱: بر من بیدل اگر جور و ستم فرمودی 238شمارهٔ ۹۹۲: برویت بنگرم ناگه نرنجی 239شمارهٔ ۹۹۳: بکوی عشق باشی شیر مردی 240شمارهٔ ۹۹۴: به مجلسی که بمستان ز لب شراب دهی 241شمارهٔ ۹۹۵: به باران کهن یاری نکردی 242شمارهٔ ۹۹۶: تا خلوت دل خالی از اغیار نیابی 243شمارهٔ ۹۹۷: تا کی ای مونس دلم بیموجی غمگین کن ...244شمارهٔ ۹۹۸: تب چرا درد سر آورد بنازک بدمی 245شمارهٔ ۹۹۹: ترا چگونه توان گفت یوسف ثانی 246شمارهٔ ۱۰۰۰: ترا دیده هر بار دیدی چه بودی 247شمارهٔ ۱۰۰۱: ترکمن مه بود بترکی آی 248شمارهٔ ۱۰۰۲: تن در پی جان می رود ای بخت کجانی 249شمارهٔ ۱۰۰۳: تو چشم آنکه حق بینی نداری 250شمارهٔ ۱۰۰۴: نو درد نداری و رخ زرد نداری 251شمارهٔ ۱۰۰۵: تو سروی و گل خندان همانکه میدانی 252شمارهٔ ۱۰۰۶: چرا به تحفه دردم همیشه ننوازی 253شمارهٔ ۱۰۰۷: چرا هر دم از پیش ما میگریزی 254شمارهٔ ۱۰۰۸: چشم شوخ و دل سنگین بر سیمین داری 255شمارهٔ ۱۰۰۹: چو تو دشمن از دوست نشناختی 256شمارهٔ ۱۰۱۰: چو گل به لطف نو زد ان نازک اندام ...257شمارهٔ ۱۰۱۱: چه لطف است این که با من مینمائی 258شمارهٔ ۱۰۱۲: چه موجب است که هیچ التفات ما نکن ...259شمارهٔ ۱۰۱۳: حدیث خوشی هیچ با ما نگوئی 260شمارهٔ ۱۰۱۴: خرم آن دم که توأم مونس و همدم با ...261شمارهٔ ۱۰۱۵: خواهم بر تو بردن تن را که شد خیا ...262شمارهٔ ۱۰۱۶: خواهی که به هیچ غم نمیری 263شمارهٔ ۱۰۱۷: دارم ز ابروان تو چشم عنایتی 264شمارهٔ ۱۰۱۸: درین پستی گر آن مه را نیابی 265شمارهٔ ۱۰۱۹: درین ره هرچه جونی آن بیابی 266شمارهٔ ۱۰۲۰: دست ندارم از تو من گرچه زېایم اف ...267شمارهٔ ۱۰۲۱: دگر باره تیغ جفا بر کشیدی 268شمارهٔ ۱۰۲۲: دل رفت به باد دلپذیری 269شمارهٔ ۱۰۲۳: دل ز باران کهن برداشتی 270شمارهٔ ۱۰۲۴: دل شد ز عشق باری شیدا چنانکه دان ...271شمارهٔ ۱۰۲۵: دل شیشه ایست جای خیال تو ای پری 272شمارهٔ ۱۰۲۶: دل که سودای تو می پخت کبابش کردی 273شمارهٔ ۱۰۲۷: دل من به داغ جفا سوختی 274شمارهٔ ۱۰۲۸: دل می کنی جراحت و مرهم نمیدهی 275شمارهٔ ۱۰۲۹: راز معشوق حدیثیست نهان داشتنی 276شمارهٔ ۱۰۳۰: ز دیده در دل دیوانه رفتی 277شمارهٔ ۱۰۳۱: زمن که مهر تو دارم به سینه روی چ ...278شمارهٔ ۱۰۳۲: ز من مپرس که از عاشقان زار کی 279شمارهٔ ۱۰۳۳: سالها گر بنویسم صفت مشتاقی 280شمارهٔ ۱۰۳۴: سیمین بدنی سرو قدی پس دهانی 281شمارهٔ ۱۰۳۵: شیرین لبی شکر دهنی سرو قامتی 282شمارهٔ ۱۰۳۶: صنما در خط سنبل مه تابان داری 283شمارهٔ ۱۰۳۷: طبیب عاشقان آمد بیا بگذار بیدردی 284شمارهٔ ۱۰۳۸: عاشقی و بی دلی بیدلبری 285شمارهٔ ۱۰۳۹: قطره قطره از دریا چو به ساحل آیی 286شمارهٔ ۱۰۴۰: کاش که سرو ناز ما از در ما در آم ...287شمارهٔ ۱۰۴۱: کدام سر که ندارد دماغ سودانی 288شمارهٔ ۱۰۴۲: گر از در به تیم برانی نو دانی 289شمارهٔ ۱۰۴۳: گر از شاخ دولت گلی چیدمی 290شمارهٔ ۱۰۴۴: اگر او یاد من دلخسته کردی 291شمارهٔ ۱۰۴۵: گر باد سوی خاک من آرد ز تو بویی 292شمارهٔ ۱۰۴۶: گر به پاکی خضر وقتی و روح القدسی 293شمارهٔ ۱۰۴۷: گر بردرت این اشک چو سیلاب گذشتی 294شمارهٔ ۱۰۴۸: گر بری دست به آئینه و در خود نگر ...295شمارهٔ ۱۰۴۹: گر به فردوسی از حریم وصل نگشانی ...296شمارهٔ ۱۰۵۰: گر به من یار شوی ور نشوی 297شمارهٔ ۱۰۵۱: گر تو دل ما سوختی از آتش دوری 298شمارهٔ ۱۰۵۲: گر زلف خود به فتنه و شوخی رها کن ...299شمارهٔ ۱۰۵۳: گر گم شوی از خود خبر بار بیایی 300شمارهٔ ۱۰۵۴: گر لذت خونریزی آن غمزه شناسی 301شمارهٔ ۱۰۵۵: گر همه وقتی همه دل خون نیی 302شمارهٔ ۱۰۵۶: گفتم ای سیم ذقن گفت کرا می گوئی 303شمارهٔ ۱۰۵۷: گل و رخسار تو دارند به هم یکرنگی 304شمارهٔ ۱۰۵۸: مبارک منزلی خوش سرزمینی 305شمارهٔ ۱۰۵۹: مپوشان روی خود ای شوخ خود رای 306شمارهٔ ۱۰۶۰: مرا در درد بی باری دریغا بار بای ...307شمارهٔ ۱۰۶۱: مرا زیبد به چوگان سر زلفت نظرباز ...308شمارهٔ ۱۰۶۲: من آن بهتر که باشم رند و عامی 309شمارهٔ ۱۰۶۳: من اوصاف حست ندانم کماهی 310شمارهٔ ۱۰۶۴: من کیستم که ورزم سودای چون تو با ...311شمارهٔ ۱۰۶۵: من کیم گفتی که گویم خاک نعلین من ...312شمارهٔ ۱۰۶۶: مویت از عنبر تر فرق ندارد مویی 313شمارهٔ ۱۰۶۷: ناوک غمزه چو هر سو به شتاب انداز ...314شمارهٔ ۱۰۶۸: ندارد دلم طاقت بی توی 315شمارهٔ ۱۰۶۹: ندانم کی به دام من در افتی 316شمارهٔ ۱۰۷۰: نشان خاک پای او اگر می یافتم جای ...317شمارهٔ ۱۰۷۱: نیست بهای جان بسی پیش تو چون کشد ...318شمارهٔ ۱۰۷۲: ورای آن چه سعادت بود که ناگاهی 319شمارهٔ ۱۰۷۳: وصال اوست بخت ما نبینم آن به بید ...320شمارهٔ ۱۰۷۴: هرگز سوی ما چشم رضائی نگشادی 321شمارهٔ ۱۰۷۵: هر لحظه به غمزه دل ریشم چه خراشی 322شمارهٔ ۱۰۷۶: هر لحظه بما از نو رسد تحفة دردی 323شمارهٔ ۱۰۷۷: هر لحظه غمزه ها به جفا نیز می کن ...324شمارهٔ ۱۰۷۸: ما رسی هیچ شب ای مه از وطن جانب ...325شمارهٔ ۱۰۷۹: یارب این درد دل و فرقت جانان تاک ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ