به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

کمال الدین خجندی

کمال الدین خجندیغزل هاشمارهٔ ۸۹۳: ای دل حکایت غم خود با صبا بگو

1060عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

ای دل حکایت غم خود با صبا بگو
با بار آشنا سخن آشنا بگو
چون بگذری به منزل بار ای نسیم صبح
از روی لطف شمه ای از حال ما بگو
سوزی که هست در دل من شرح آن بده
حالی که رفت بر سر این بلا بگو
تا کوه در خروش و فغان آید از غمم
رمزی ز درد و محنت من با صدا بگو
القصه مجملی ز تفاصیل درد من
گر باشدت مجال سخن ای صبا بگو
چون بشنوی جواب کمال از کمال لطف
لفظ به لفظ هرچه شنیدی بیا بگو

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۸۹۲: ای دلاویزتر از رشته جان کا کل تو 2شمارهٔ ۸۹۳: ای دل حکایت غم خود با صبا بگو 3شمارهٔ ۸۹۴: ای دل غلام أو شدی ای من غلام تو 4شمارهٔ ۸۹۵: ای کاش رفتمی چو صبا در حریم تو 5شمارهٔ ۸۹۶: ای نور دیده را نگرانی بسوی تو 6شمارهٔ ۸۹۷: بی لب ساقی مرا می فرود در گلو 7شمارهٔ ۸۹۸: چاره کس نکند غمزه خونخواره تو 8شمارهٔ ۸۹۹: چو در جان کرد و دل جا غمزه تو 9شمارهٔ ۹۰۰: دل سوی او رفت جان هم گرو برو 10شمارهٔ ۹۰۱: دل ضعیف به یکباره ناتوان شد ازو 11شمارهٔ ۹۰۲: دو بوسم که گفتی اگر گویم آن کو 12شمارهٔ ۹۰۳: زهی زان قامت رعنای دلجو 13شمارهٔ ۹۰۴: سرخوش است ای پسر مرا باتو 14شمارهٔ ۹۰۵: غلام پیر خراباتم و طبیعت او 15شمارهٔ ۹۰۶: گر تیر کشی از طرف غمزة جادو 16شمارهٔ ۹۰۷: اگر مرا صد سر بود هر یک پر از سود ...17شمارهٔ ۹۰۸: گفت کئی تو من بنده تو 18شمارهٔ ۹۰۹: گفتمش ماه پر است آن چهره گفتا پر ...19شمارهٔ ۹۱۰: گفتم ملکی با بشری گفت که هردو 20شمارهٔ ۹۱۱: گفته از ما دلت بردار زنهار این مگ ...21شمارهٔ ۹۱۲: ما به کلی طمع وصل بریدیم از تو 22شمارهٔ ۹۱۳: نداند قدر حسنت کس به از تو 23شمارهٔ ۹۱۴: آن عارض و رخسار و جبین هست در سه ...24شمارهٔ ۹۱۵: از فرقت نو هر دم خون بارم از دو د ...25شمارهٔ ۹۱۶: اشک چو لعل ریزد آن لب مرا ز دیده 26شمارهٔ ۹۱۷: ای از حدیث زلف توام بر زبان گره 27شمارهٔ ۹۱۸: ای با لب شیرین سخنت تلخ فتاده 28شمارهٔ ۹۱۹: ای چو چشم خوش تو چشم کسی کم دیده 29شمارهٔ ۹۲۰: ای خط مشکبار تو پیچیده گرد ماه 30شمارهٔ ۹۲۱: ای دل ریش من از جور تو غمگین گونه 31شمارهٔ ۹۲۲: ای رخ و زلف سیاه تو شب تیره و ماه 32شمارهٔ ۹۲۳: ای روان گرد درت اشک روان پیوسته 33شمارهٔ ۹۲۴: ای شیشۂ دل ما در زیر پا شکسته 34شمارهٔ ۹۲۵: ای لب و گفتار تور شیرین همه 35شمارهٔ ۹۲۶: ای مردم در چشمم مثل رخت ندیده 36شمارهٔ ۹۲۷: ای منت جانفشان دیرینه 37شمارهٔ ۹۲۸: ای نبات قد سبزت شکرستان همه 38شمارهٔ ۹۲۹: به ابروان تو زاهد چو چشم وا کرده 39شمارهٔ ۹۳۰: با تو در دل نبایدم رخ ماه 40شمارهٔ ۹۳۱: باد آرد بر من بوی نو ناگه ناگه 41شمارهٔ ۹۳۲: برهگذار قد بار دیدم از ناگاه 42شمارهٔ ۹۳۳: بناز کشتن او بازم آرزوست چه چاره 43شمارهٔ ۹۳۴: بیروی او ز دیدۂ بینا چه فایده 44شمارهٔ ۹۳۵: بینم ابروی تو پیوسته مه نو گه گه 45شمارهٔ ۹۳۶: تا توانی دل مشتاق بدست آری به 46شمارهٔ ۹۳۷: چو چشم مست تو دیدم خمارم از دیده 47شمارهٔ ۹۳۸: چندین چه بلا و درد است این آه 48شمارهٔ ۹۳۹: خواهم که کنم بار دگر در تو نظاره 49شمارهٔ ۹۴۰: در پای تو تنها به سر ماست فتاده 50شمارهٔ ۹۴۱: دلم به زخم زبانها نگردد آزرده 51شمارهٔ ۹۴۲: دلم ترسد در آن زلف خمیده 52شمارهٔ ۹۴۳: روی خوب از من مشتاق نپوشانی به 53شمارهٔ ۹۴۴: زاد راه عاشقان اشک است و روی زرد ...54شمارهٔ ۹۴۵: زیر پا از زلف مشکین گه گهی میکن ن ...55شمارهٔ ۹۴۶: شبت خوش باد ای باد سحرگاه 56شمارهٔ ۹۴۷: کحل بصر نیست جز آن خاک راه 57شمارهٔ ۹۴۸: گر سر طلبی بر درت آریم به دیده 58شمارهٔ ۹۴۹: گفتم شکرست آن به دهان گفت ترا چه 59شمارهٔ ۹۵۰: ب بار برهم چرا زد ز پسته 60شمارهٔ ۹۵۱: ما جگر سوختگان داغ تو داریم همه 61شمارهٔ ۹۵۲: مرا که روی تو بینم چه حاجت است 62شمارهٔ ۹۵۳: هر نیر کز تو بر دل غم پرور آمده 63شمارهٔ ۹۵۴: هر نیر که بر جان ز تو از دور رسید ...64شمارهٔ ۹۵۵: ای بار نازنین مگر از فتنه زاده ای 65شمارهٔ ۹۵۶: باز خود را چو گل تازه بر آراسته ا ...66شمارهٔ ۹۵۷: تا برخسار مه از غالیه چوگان زده ا ...67شمارهٔ ۹۵۸: چرا جنییت شاهی بظلم تاخته ای 68شمارهٔ ۹۵۹: گر همه وقتی همه دلخون نه ای 69شمارهٔ ۹۶۰: لیست آن بگو با شکر خورده ای 70شمارهٔ ۹۶۱: آشوب جانی شوخ جهانی 71شمارهٔ ۹۶۲: آن شوخ دی براهی میرفت همچو شاهی 72شمارهٔ ۹۶۳: از در خویش مرا بر در غیری بری 73شمارهٔ ۹۶۴: اگر در کشتنم تأخیر کردی 74شمارهٔ ۹۶۵: اگر ز محنت دنیا خلاص می طلبی 75شمارهٔ ۹۶۶: ای آفتاب روی تو در اوج دلبری 76شمارهٔ ۹۶۷: ای آیت حسن از رخ خوب تو مثالی 77شمارهٔ ۹۶۸: ای از خط تو زنگ بر آئینه شاهی 78شمارهٔ ۹۶۹: ای بوده با تو ما را خویشی و آشنائ ...79شمارهٔ ۹۷۰: ای درد درون جان چه باشی 80شمارهٔ ۹۷۱: ای دل این بیچارگی و مستمندی تا یک ...81شمارهٔ ۹۷۲: ای دهان تو قند و لب همه می 82شمارهٔ ۹۷۳: ای رخت آیت حسن و دهنت لطف خدای 83شمارهٔ ۹۷۴: ای صبا برخاک کوی یار ما خوش میروی 84شمارهٔ ۹۷۵: ای صبا تاکی به زلف بار بازی می کن ...85شمارهٔ ۹۷۶: ای گل روی ترا چون من بهر سو بلبلی 86شمارهٔ ۹۷۷: این چه نبهاست وین چه شیرینی 87شمارهٔ ۹۷۸: ای ولوله عشق تو بره هر ر کویی 88شمارهٔ ۹۷۹: با تو ه را نمی رسد دعوی 89شمارهٔ ۹۸۰: باز به ناز کش مرا چیست که ناز می ...90شمارهٔ ۹۸۱: باز بگذشتی بر آن زلفه ای نسیم مشک ...91شمارهٔ ۹۸۲: باز دست از جانفشانان بر فشاندی 92شمارهٔ ۹۸۳: بازم از طلعت خود دیده منور کردی 93شمارهٔ ۹۸۴: با مسکنت و عجز و ضعیفی وفقیری 94شمارهٔ ۹۸۵: با من این بودت ز اول شرط باری 95شمارهٔ ۹۸۶: بچشم جان چو چراغی که در میان ز جا ...96شمارهٔ ۹۸۷: بجز نور و ضیاء و گرمی از آذر چه م ...97شمارهٔ ۹۸۸: بده ساقی شراب ارغوانی 98شمارهٔ ۹۸۹: بر سر راه طلب بافت گدانی گهری 99شمارهٔ ۹۹۰: بر گل به پای سرو چو رفتار می کنی 100شمارهٔ ۹۹۱: بر من بیدل اگر جور و ستم فرمودی 101شمارهٔ ۹۹۲: برویت بنگرم ناگه نرنجی 102شمارهٔ ۹۹۳: بکوی عشق باشی شیر مردی 103شمارهٔ ۹۹۴: به مجلسی که بمستان ز لب شراب دهی 104شمارهٔ ۹۹۵: به باران کهن یاری نکردی 105شمارهٔ ۹۹۶: تا خلوت دل خالی از اغیار نیابی 106شمارهٔ ۹۹۷: تا کی ای مونس دلم بیموجی غمگین کن ...107شمارهٔ ۹۹۸: تب چرا درد سر آورد بنازک بدمی 108شمارهٔ ۹۹۹: ترا چگونه توان گفت یوسف ثانی 109شمارهٔ ۱۰۰۰: ترا دیده هر بار دیدی چه بودی 110شمارهٔ ۱۰۰۱: ترکمن مه بود بترکی آی 111شمارهٔ ۱۰۰۲: تن در پی جان می رود ای بخت کجانی 112شمارهٔ ۱۰۰۳: تو چشم آنکه حق بینی نداری 113شمارهٔ ۱۰۰۴: نو درد نداری و رخ زرد نداری 114شمارهٔ ۱۰۰۵: تو سروی و گل خندان همانکه میدانی 115شمارهٔ ۱۰۰۶: چرا به تحفه دردم همیشه ننوازی 116شمارهٔ ۱۰۰۷: چرا هر دم از پیش ما میگریزی 117شمارهٔ ۱۰۰۸: چشم شوخ و دل سنگین بر سیمین داری 118شمارهٔ ۱۰۰۹: چو تو دشمن از دوست نشناختی 119شمارهٔ ۱۰۱۰: چو گل به لطف نو زد ان نازک اندام ...120شمارهٔ ۱۰۱۱: چه لطف است این که با من مینمائی 121شمارهٔ ۱۰۱۲: چه موجب است که هیچ التفات ما نکن ...122شمارهٔ ۱۰۱۳: حدیث خوشی هیچ با ما نگوئی 123شمارهٔ ۱۰۱۴: خرم آن دم که توأم مونس و همدم با ...124شمارهٔ ۱۰۱۵: خواهم بر تو بردن تن را که شد خیا ...125شمارهٔ ۱۰۱۶: خواهی که به هیچ غم نمیری 126شمارهٔ ۱۰۱۷: دارم ز ابروان تو چشم عنایتی 127شمارهٔ ۱۰۱۸: درین پستی گر آن مه را نیابی 128شمارهٔ ۱۰۱۹: درین ره هرچه جونی آن بیابی 129شمارهٔ ۱۰۲۰: دست ندارم از تو من گرچه زېایم اف ...130شمارهٔ ۱۰۲۱: دگر باره تیغ جفا بر کشیدی 131شمارهٔ ۱۰۲۲: دل رفت به باد دلپذیری 132شمارهٔ ۱۰۲۳: دل ز باران کهن برداشتی 133شمارهٔ ۱۰۲۴: دل شد ز عشق باری شیدا چنانکه دان ...134شمارهٔ ۱۰۲۵: دل شیشه ایست جای خیال تو ای پری 135شمارهٔ ۱۰۲۶: دل که سودای تو می پخت کبابش کردی 136شمارهٔ ۱۰۲۷: دل من به داغ جفا سوختی 137شمارهٔ ۱۰۲۸: دل می کنی جراحت و مرهم نمیدهی 138شمارهٔ ۱۰۲۹: راز معشوق حدیثیست نهان داشتنی 139شمارهٔ ۱۰۳۰: ز دیده در دل دیوانه رفتی 140شمارهٔ ۱۰۳۱: زمن که مهر تو دارم به سینه روی چ ...141شمارهٔ ۱۰۳۲: ز من مپرس که از عاشقان زار کی 142شمارهٔ ۱۰۳۳: سالها گر بنویسم صفت مشتاقی 143شمارهٔ ۱۰۳۴: سیمین بدنی سرو قدی پس دهانی 144شمارهٔ ۱۰۳۵: شیرین لبی شکر دهنی سرو قامتی 145شمارهٔ ۱۰۳۶: صنما در خط سنبل مه تابان داری 146شمارهٔ ۱۰۳۷: طبیب عاشقان آمد بیا بگذار بیدردی 147شمارهٔ ۱۰۳۸: عاشقی و بی دلی بیدلبری 148شمارهٔ ۱۰۳۹: قطره قطره از دریا چو به ساحل آیی 149شمارهٔ ۱۰۴۰: کاش که سرو ناز ما از در ما در آم ...150شمارهٔ ۱۰۴۱: کدام سر که ندارد دماغ سودانی 151شمارهٔ ۱۰۴۲: گر از در به تیم برانی نو دانی 152شمارهٔ ۱۰۴۳: گر از شاخ دولت گلی چیدمی 153شمارهٔ ۱۰۴۴: اگر او یاد من دلخسته کردی 154شمارهٔ ۱۰۴۵: گر باد سوی خاک من آرد ز تو بویی 155شمارهٔ ۱۰۴۶: گر به پاکی خضر وقتی و روح القدسی 156شمارهٔ ۱۰۴۷: گر بردرت این اشک چو سیلاب گذشتی 157شمارهٔ ۱۰۴۸: گر بری دست به آئینه و در خود نگر ...158شمارهٔ ۱۰۴۹: گر به فردوسی از حریم وصل نگشانی ...159شمارهٔ ۱۰۵۰: گر به من یار شوی ور نشوی 160شمارهٔ ۱۰۵۱: گر تو دل ما سوختی از آتش دوری 161شمارهٔ ۱۰۵۲: گر زلف خود به فتنه و شوخی رها کن ...162شمارهٔ ۱۰۵۳: گر گم شوی از خود خبر بار بیایی 163شمارهٔ ۱۰۵۴: گر لذت خونریزی آن غمزه شناسی 164شمارهٔ ۱۰۵۵: گر همه وقتی همه دل خون نیی 165شمارهٔ ۱۰۵۶: گفتم ای سیم ذقن گفت کرا می گوئی 166شمارهٔ ۱۰۵۷: گل و رخسار تو دارند به هم یکرنگی 167شمارهٔ ۱۰۵۸: مبارک منزلی خوش سرزمینی 168شمارهٔ ۱۰۵۹: مپوشان روی خود ای شوخ خود رای 169شمارهٔ ۱۰۶۰: مرا در درد بی باری دریغا بار بای ...170شمارهٔ ۱۰۶۱: مرا زیبد به چوگان سر زلفت نظرباز ...171شمارهٔ ۱۰۶۲: من آن بهتر که باشم رند و عامی 172شمارهٔ ۱۰۶۳: من اوصاف حست ندانم کماهی 173شمارهٔ ۱۰۶۴: من کیستم که ورزم سودای چون تو با ...174شمارهٔ ۱۰۶۵: من کیم گفتی که گویم خاک نعلین من ...175شمارهٔ ۱۰۶۶: مویت از عنبر تر فرق ندارد مویی 176شمارهٔ ۱۰۶۷: ناوک غمزه چو هر سو به شتاب انداز ...177شمارهٔ ۱۰۶۸: ندارد دلم طاقت بی توی 178شمارهٔ ۱۰۶۹: ندانم کی به دام من در افتی 179شمارهٔ ۱۰۷۰: نشان خاک پای او اگر می یافتم جای ...180شمارهٔ ۱۰۷۱: نیست بهای جان بسی پیش تو چون کشد ...181شمارهٔ ۱۰۷۲: ورای آن چه سعادت بود که ناگاهی 182شمارهٔ ۱۰۷۳: وصال اوست بخت ما نبینم آن به بید ...183شمارهٔ ۱۰۷۴: هرگز سوی ما چشم رضائی نگشادی 184شمارهٔ ۱۰۷۵: هر لحظه به غمزه دل ریشم چه خراشی 185شمارهٔ ۱۰۷۶: هر لحظه بما از نو رسد تحفة دردی 186شمارهٔ ۱۰۷۷: هر لحظه غمزه ها به جفا نیز می کن ...187شمارهٔ ۱۰۷۸: ما رسی هیچ شب ای مه از وطن جانب ...188شمارهٔ ۱۰۷۹: یارب این درد دل و فرقت جانان تاک ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ