کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    که ازدشت ناگاه برخواست گرد
    بیامد سواری بساز نبرد
    دگر ره پدیدآمد آن زرد پوش
    چو دریای آتش برآمد بجوش
    سره ره به نسناس زنگی گرفت
    به کردار شیران جنگی گرفت
    به زنگی یکی حمله آورد تند
    که گشت از نهیبش دل شیر کند
    برآورد آن اره زنگی ز کین
    بدو اندر آمد ز شیر عرین
    بزد آن چنان برسر نامور
    که ببرید خود و بشد سوی سر
    بدزدید از تیغ او سر سوار
    بزد در زمان تیغ زهر آبدار
    بدواره نامی که کردش دو نیم
    دل شاه ارژنگ شد پر ز بیم
    برآمد ز لشکر غونای کوس
    شد از بیم رخسار مه سندروس
    بشد شاد هیتال ازآن ضربدست
    برآمد ز شادی بجایش نشست
    همی کرد از افراز فیل دمان
    سوی رزمگه بر نگاه آن زمان
    چو زنگی چنان دید برداشت خشت
    بدو اندر آمد مر آن دیو زشت
    بیفکند آن خشت زهر آبدار
    بزد چنگ و بگرفت آن نامدار
    عنان باز پیچید و زد بر سرش
    که جوشن بشد چاک هم پیکرش
    شدش خسته قالب هم از خشت او
    برافروخت رخساره زشت او
    که ناگاه گردی برآمد کبود
    که شد دشت پرگرد و تیره چه دود
    سیه پوش کردی به رخ برنقاب
    سمندی بزیرش چو پران عقاب
    درآمد به نزدیک آن زرد پوش
    خروشید ماننده شیر زوش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha