کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بدو گفت کای زنگی دیو چهر
    بگیری زمن دستبردی بدهر
    چنانت ز میدان فرستم بدر
    که بر تو بگریند مام و پدر
    بگفت این و برداشت گرز کشن
    بغرید ماننده اهرمن
    بزد بر سر گرد نسناس تیز
    مر آن گرز کین همچو الماس تیز
    فتاد از بر فیل بر خاک خوار
    به یک گرز برگشت از کارزار
    چو هیتال دید آن رقیب سپاه
    که شد کشته بلال در رزمگاه
    ز سر شهپر خسروی برگرفت
    ببارید خون دست بر سر گرفت
    چو برگشت بخت از من خاکسار
    چو شد کشته بلال خنجر گزار

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha