کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    فرود آمد آنگه یل دیوبند
    برآمد دم نای هندی بلند
    شد آگه از آن سرخ پوش سوار
    که آمد ز پس نامور شهریار
    بشد در شگفت آن یل نامور
    همی لب گزید و بجنباند سر
    که چل روز رفت و بیامد چنین
    مراین نامور یل ز مغرب زمین
    بفرمود تا کوس بنواختند
    همی رزم را باز پرداختند
    چه روز دگر شد زمین عطربار
    دو لشکر ببستند تنگ استوار
    برا(فرا)ختند از دورویه علم
    جهانی پر از ناله گاودم
    دو لشکر برابر چه گشتند راست
    تو گفتی که از دشت کین کوه خاست
    دلیری بناوردگه راند اسپ
    برش رفت زنگی چه آذرگشسپ
    چه زنگی سر ره بدان دیو بست
    یکی حربه از چوب بودش بدست
    پیاده به نزد همآورد رفت
    همآورد را نیزه کین گرفت
    به نیزه بر زنگئی زوش شد
    چه آتش که از باد در جوش شد
    بزد دست زنگی سنانش گرفت
    اجل بود گفتی که جانش گرفت
    کشیدش ز دست و گرفتش کمر
    یکی برخروشید چون شیر نر
    کشیدش ز پشت تکاور بزیر
    ز هم بر دریدش چه خرگوش شیر
    یکی دیگر آمد میان سپاه
    ز هم بر دریدش همان گه سیاه
    برآمد فغان از همه دشت و راغ
    چه سنجد ملخ پیش چنگال زاغ
    چنین تا از ایشان دو ده مرد کشت
    به چنگال و دندان سیاه درشت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha