به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
در رکابت میدوم تا گوی چوگانت شوم
از برایت میکشم خود را که قربانت شوم
بر سر راهت چو خاک افتادهام یکره بران
بر سر ما تا غبار نعل یکرانت شوم
آخر ای ماه جهان تابم چه کم گردد ز تو
گر شبی پروانه شمع شبستانت شوم
گر کنی قصد سر من نیستم بر سر سخن
گردن طاعت نهم محکوم فرمانت شوم
ای سهی سرو خرامان سایهای بر من فکن
تا فدای سایه سرو خرامانت شوم
در سرم سودای زلف توست و میدانم که من
عاقبت هم در سر زلف پریشانت شوم
در مسلمانی روا باشد که خود یکبارگی
من خراب چشم مست نامسلمانت شوم
گفتمش تو جان من شو گفت سلمان رو بگو
ترک جان وانگه بیا تا جان و جانانت شوم
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.