به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

مجد همگر

مجد همگررباعی هاشمارهٔ ۴۲۵: خون گر ز لقب تاشی ات آگاه شود

1360عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

خون گر ز لقب تاشی ات آگاه شود
از ننگ تو همچو سایه در چاه شود
نبود عجب از غایت کژ رفتن تو
گر سایه ز صحبت تو گمراه شود

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۴۲۴: ریش دل من به هجر تو به نشود 2شمارهٔ ۴۲۵: خون گر ز لقب تاشی ات آگاه شود 3شمارهٔ ۴۲۶: با هر که دلم به مهر پیوسته شود 4شمارهٔ ۴۲۷: حاشا که به بوسه خالت آلوده شود 5شمارهٔ ۴۲۸: تا سوسن آزاد زبان در تو کشید 6شمارهٔ ۴۲۹: زان سیم وزری که در دم گاز آید 7شمارهٔ ۴۳۰: شبها که دلم بی تو به فریاد آید 8شمارهٔ ۴۳۱: هر باد که از جانب بغداد آید 9شمارهٔ ۴۳۲: گر بر دلم از جور تو صد تیر آید 10شمارهٔ ۴۳۳: ابروی ترا ز ماه نو ننگ آید 11شمارهٔ ۴۳۴: از لطف تو قد سرو را حال آید 12شمارهٔ ۴۳۵: نه کار به آب دیده بر می آید 13شمارهٔ ۴۳۶: در نامه ز بس غم که به هر می آید 14شمارهٔ ۴۳۷: چون یاد ز یار دلکشم می آید 15شمارهٔ ۴۳۸: هر شب چو رهی زبون زغم می آید 16شمارهٔ ۴۳۹: گل آب شد از شرم چو روی تو بدید 17شمارهٔ ۴۴۰: دی گفت نهفته رخ چو در راهم دید 18شمارهٔ ۴۴۱: گر روی تو را چو آینه بتوان دید 19شمارهٔ ۴۴۲: گر دون ز تو هیچ راز مستور ندید 20شمارهٔ ۴۴۳: در ماتم شمس از شفق خون بچکید 21شمارهٔ ۴۴۴: دیدمش خوی از گل ترش می بارید 22شمارهٔ ۴۴۵: از بهر خدا به چشم جانش نگرید 23شمارهٔ ۴۴۶: یار از پی کار مشکلم می گرید 24شمارهٔ ۴۴۷: شمعی که ز سوز دل حزین می گرید 25شمارهٔ ۴۴۸: تا جان دارم دلم به کویت پوید 26شمارهٔ ۴۴۹: از جور تو دلبر ز دلم نیست خبر 27شمارهٔ ۴۵۰: از قطره آب رخنه گردد مرمر 28شمارهٔ ۴۵۱: نه صبر که تا به صلح باز آید یار 29شمارهٔ ۴۵۲: چشمی دارم چو ابر دی گوهر بار 30شمارهٔ ۴۵۳: بی وصل تو جان نخواهم ای زیبا یار 31شمارهٔ ۴۵۴: بر سر مزن آن دست بلورین زنهار 32شمارهٔ ۴۵۵: اندیشه عشقت دم سرد آرد بار 33شمارهٔ ۴۵۶: ای دوست تو غم با من غمساز گذار 34شمارهٔ ۴۵۷: آزرده مکن دل از من ای مه زنهار 35شمارهٔ ۴۵۸: هر شب چو وزد بر دل من باد سحر 36شمارهٔ ۴۵۹: هر صبح شوم به خلوت آباد سحر 37شمارهٔ ۴۶۰: بر ما رقم خطا کشیدی آخر 38شمارهٔ ۴۶۱: عشق آمد و تازه کرد ریشم دیگر 39شمارهٔ ۴۶۲: ای نام من از عشق تو دیوانه شهر 40شمارهٔ ۴۶۳: حالیست عجب با توام ای طیره حور 41شمارهٔ ۴۶۴: آخر ز من ای عهد شکن یادآور 42شمارهٔ ۴۶۵: ای دل زر و جاه از اهل دنیا مپذیر 43شمارهٔ ۴۶۶: ای چون تو جوان نبوده در عالم پیر 44شمارهٔ ۴۶۷: یارب غم دلبر ز روانم برگیر 45شمارهٔ ۴۶۸: در کینه به جان بکوش و رک باز مگیر 46شمارهٔ ۴۶۹: با جوز عروس حجله بستند و سریر 47شمارهٔ ۴۷۰: زان سوز که از تو دارم ای شمع طراز 48شمارهٔ ۴۷۱: ازبیخوابی در دل شبهای دراز 49شمارهٔ ۴۷۲: یکدم نشوی با من مسکین دمساز 50شمارهٔ ۴۷۳: برقی بودی که جستی ای مایه ناز 51شمارهٔ ۴۷۴: تا کی بود این فریب و مکر ای بد سا ...52شمارهٔ ۴۷۵: چون رشته تنم به تاب هجران مگذار 53شمارهٔ ۴۷۶: چون روی نمود بخت و وصل آمد ساز 54شمارهٔ ۴۷۷: نومید بدم ز دیدنت عمر دراز 55شمارهٔ ۴۷۸: شمعم که ز دوری تو ای مایه ناز 56شمارهٔ ۴۷۹: شد جان عطا ز اوج گردون به فراز 57شمارهٔ ۴۸۰: آغاز غم تو ماجرائیست دراز 58شمارهٔ ۴۸۱: گفتم ای اجل با تو ستیزد هرگز 59شمارهٔ ۴۸۲: شمعم که ز دوری تو ای جان افروز 60شمارهٔ ۴۸۳: دل می گسلد ز عشق زنجیر هنوز 61شمارهٔ ۴۸۴: در چشم من است آن رخ رخشنده هنوز 62شمارهٔ ۴۸۵: ای دوست در آن شکایتی یانه هنوز 63شمارهٔ ۴۸۶: ای دوست ز دوست تا توانی مگریز 64شمارهٔ ۴۸۷: ای نفس مزن به جور و بیداد نفس 65شمارهٔ ۴۸۸: جانا شکری زان لب شیرینم بس 66شمارهٔ ۴۸۹: در عشق خیال تو مرا محرم بس 67شمارهٔ ۴۹۰: ای صبح رخ از سوز شب تار بترس 68شمارهٔ ۴۹۱: گفتم به تو از ناله درویش بترس 69شمارهٔ ۴۹۲: درمان چو نجوئیم به دل درد مباش 70شمارهٔ ۴۹۳: ای تن ز شب دراز دلسوز مباش 71شمارهٔ ۴۹۴: گر عاشقی انده کش هجران می باش 72شمارهٔ ۴۹۵: یک یک هنرم بین و گنه ده ده بخش 73شمارهٔ ۴۹۶: سبحان لله قد و خط و رخسارش 74شمارهٔ ۴۹۷: سوگند به خاک قامت چالاکش 75شمارهٔ ۴۹۸: دلخسته ام از شنیدن احوالش 76شمارهٔ ۴۹۹: شمعی که ازوست عیش می خوران خوش 77شمارهٔ ۵۰۰: ای گاه عتاب خوی بدساز تو خوش 78شمارهٔ ۵۰۱: ای چون لب شیرین تو دشنام تو خوش 79شمارهٔ ۵۰۲: سیلاب ز جوی دیده راندم شب دوش 80شمارهٔ ۵۰۳: خوش باش به هر حال و مشو بیش اندیش 81شمارهٔ ۵۰۴: ای روی تو آراسته بی آرایش 82شمارهٔ ۵۰۵: ای جور تو از صبر من غمگین بیش 83شمارهٔ ۵۰۶: اکنون که تهی ست منزل من ز نشاط 84شمارهٔ ۵۰۷: از آتش دل شدم شب افروز چو شمع 85شمارهٔ ۵۰۸: جانا رخ من زرد شدا ز گرد فراق 86شمارهٔ ۵۰۹: خون کرد دلم را چو دل لاله فراق 87شمارهٔ ۵۱۰: عهد من دل شکسته زینگونه سبک 88شمارهٔ ۵۱۱: از نظم تباه دل نمی داری تنگ 89شمارهٔ ۵۱۲: ای سنگدل ار کوه ثباتی و درنگ 90شمارهٔ ۵۱۳: دلهاست ز چشم و دهن تنگ تو تنگ 91شمارهٔ ۵۱۴: نه عمر عزیز داد یک راحت دل 92شمارهٔ ۵۱۵: ره جوی و مکن تکیه بر این منزل گل 93شمارهٔ ۵۱۶: هرگز ز تو نگلسم محال است محال 94شمارهٔ ۵۱۷: ای یار چو اندیشه و مونس چو خیال 95شمارهٔ ۵۱۸: گشتم ز جفای فلک و گردش سال 96شمارهٔ ۵۱۹: رسوا شدم از دیده و شیدا از دل 97شمارهٔ ۵۲۰: ای کرده پر از خاک جفا مفرش دل 98شمارهٔ ۵۲۱: در عشق توام نه صبر برخاست نه دل 99شمارهٔ ۵۲۲: برخیز که غنچه در قماط است ای دل 100شمارهٔ ۵۲۳: این عمر کز و هست ملالی حاصل 101شمارهٔ ۵۲۴: آنکو رقم قضا بزد پیش از عقل 102شمارهٔ ۵۲۵: از عشق عنا یافتم از مهر الم 103شمارهٔ ۵۲۶: این کوزه که پر آب حیات است مدام 104شمارهٔ ۵۲۷: هر آه که من به صبحگاهی زده ام 105شمارهٔ ۵۲۸: من نیستم آن کسی که هستی طلبم 106شمارهٔ ۵۲۹: دوش از تو چو ناامید برگردیدم 107شمارهٔ ۵۳۰: هر چند که در تو بیشتر می نگرم 108شمارهٔ ۵۳۱: گفتی که به فریاد رسی یکبارم 109شمارهٔ ۵۳۲: دی گفت ز روی آزمون دلدارم 110شمارهٔ ۵۳۳: تا چند دریغ قلم رانده خورم 111شمارهٔ ۵۳۴: بر من چو گذر کند بت کشمیرم 112شمارهٔ ۵۳۵: نز روزه فرض و مستحب می ترسم 113شمارهٔ ۵۳۶: تا چند جفای این غم آباد کشم 114شمارهٔ ۵۳۷: زین دام بلا که در وی افتاد دلم 115شمارهٔ ۵۳۸: از بسکه رسد زخم غمت سوی دلم 116شمارهٔ ۵۳۹: شمعم که ز تست جانم ای جانانم 117شمارهٔ ۵۴۰: ترسم که شبی سحر دعائی بکنم 118شمارهٔ ۵۴۱: هجر تو تباه کرد حالم چکنم 119شمارهٔ ۵۴۲: در از لب گوهر شکنش می خواهم 120شمارهٔ ۵۴۳: هنگام وداع تا به منزل رفتیم 121شمارهٔ ۵۴۴: ما گرچه به نطق طوطی خوش نفسیم 122شمارهٔ ۵۴۵: ای چرخ ز گردش تو خرسند نیم 123شمارهٔ ۵۴۶: هر شب چو شباهنگ بگرید با من 124شمارهٔ ۵۴۷: در عشق تو کس تاب نیارد جز من 125شمارهٔ ۵۴۸: نه کارگر است چاره سازی با تو 126شمارهٔ ۵۴۹: آمد بنشست، گفت برخیز و برو!127شمارهٔ ۵۵۰: ما را نبود دلی که کار آید ازو 128شمارهٔ ۵۵۱: جانکاه منی و دل فزای همه ای 129شمارهٔ ۵۵۲: ای دل ز می غرور مستی تا کی 130شمارهٔ ۵۵۳: از سادگی و سلیمی و مسکینی 131شمارهٔ ۵۵۴: هر دم ز من دلشده بیزار شوی 132شمارهٔ ۵۵۵: نه عشق شنیده ام بدین رسوائی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ