به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

مجد همگر

مجد همگررباعی هاشمارهٔ ۴۲۸: تا سوسن آزاد زبان در تو کشید

1450عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

تا سوسن آزاد زبان در تو کشید
خون جگرم چو لاله بر چهره کشید
پشتم چو بنفشه لب چو نیلوفر شد
تا دیده نرگس گل رخسار تو دید

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۴۲۷: حاشا که به بوسه خالت آلوده شود 2شمارهٔ ۴۲۸: تا سوسن آزاد زبان در تو کشید 3شمارهٔ ۴۲۹: زان سیم وزری که در دم گاز آید 4شمارهٔ ۴۳۰: شبها که دلم بی تو به فریاد آید 5شمارهٔ ۴۳۱: هر باد که از جانب بغداد آید 6شمارهٔ ۴۳۲: گر بر دلم از جور تو صد تیر آید 7شمارهٔ ۴۳۳: ابروی ترا ز ماه نو ننگ آید 8شمارهٔ ۴۳۴: از لطف تو قد سرو را حال آید 9شمارهٔ ۴۳۵: نه کار به آب دیده بر می آید 10شمارهٔ ۴۳۶: در نامه ز بس غم که به هر می آید 11شمارهٔ ۴۳۷: چون یاد ز یار دلکشم می آید 12شمارهٔ ۴۳۸: هر شب چو رهی زبون زغم می آید 13شمارهٔ ۴۳۹: گل آب شد از شرم چو روی تو بدید 14شمارهٔ ۴۴۰: دی گفت نهفته رخ چو در راهم دید 15شمارهٔ ۴۴۱: گر روی تو را چو آینه بتوان دید 16شمارهٔ ۴۴۲: گر دون ز تو هیچ راز مستور ندید 17شمارهٔ ۴۴۳: در ماتم شمس از شفق خون بچکید 18شمارهٔ ۴۴۴: دیدمش خوی از گل ترش می بارید 19شمارهٔ ۴۴۵: از بهر خدا به چشم جانش نگرید 20شمارهٔ ۴۴۶: یار از پی کار مشکلم می گرید 21شمارهٔ ۴۴۷: شمعی که ز سوز دل حزین می گرید 22شمارهٔ ۴۴۸: تا جان دارم دلم به کویت پوید 23شمارهٔ ۴۴۹: از جور تو دلبر ز دلم نیست خبر 24شمارهٔ ۴۵۰: از قطره آب رخنه گردد مرمر 25شمارهٔ ۴۵۱: نه صبر که تا به صلح باز آید یار 26شمارهٔ ۴۵۲: چشمی دارم چو ابر دی گوهر بار 27شمارهٔ ۴۵۳: بی وصل تو جان نخواهم ای زیبا یار 28شمارهٔ ۴۵۴: بر سر مزن آن دست بلورین زنهار 29شمارهٔ ۴۵۵: اندیشه عشقت دم سرد آرد بار 30شمارهٔ ۴۵۶: ای دوست تو غم با من غمساز گذار 31شمارهٔ ۴۵۷: آزرده مکن دل از من ای مه زنهار 32شمارهٔ ۴۵۸: هر شب چو وزد بر دل من باد سحر 33شمارهٔ ۴۵۹: هر صبح شوم به خلوت آباد سحر 34شمارهٔ ۴۶۰: بر ما رقم خطا کشیدی آخر 35شمارهٔ ۴۶۱: عشق آمد و تازه کرد ریشم دیگر 36شمارهٔ ۴۶۲: ای نام من از عشق تو دیوانه شهر 37شمارهٔ ۴۶۳: حالیست عجب با توام ای طیره حور 38شمارهٔ ۴۶۴: آخر ز من ای عهد شکن یادآور 39شمارهٔ ۴۶۵: ای دل زر و جاه از اهل دنیا مپذیر 40شمارهٔ ۴۶۶: ای چون تو جوان نبوده در عالم پیر 41شمارهٔ ۴۶۷: یارب غم دلبر ز روانم برگیر 42شمارهٔ ۴۶۸: در کینه به جان بکوش و رک باز مگیر 43شمارهٔ ۴۶۹: با جوز عروس حجله بستند و سریر 44شمارهٔ ۴۷۰: زان سوز که از تو دارم ای شمع طراز 45شمارهٔ ۴۷۱: ازبیخوابی در دل شبهای دراز 46شمارهٔ ۴۷۲: یکدم نشوی با من مسکین دمساز 47شمارهٔ ۴۷۳: برقی بودی که جستی ای مایه ناز 48شمارهٔ ۴۷۴: تا کی بود این فریب و مکر ای بد سا ...49شمارهٔ ۴۷۵: چون رشته تنم به تاب هجران مگذار 50شمارهٔ ۴۷۶: چون روی نمود بخت و وصل آمد ساز 51شمارهٔ ۴۷۷: نومید بدم ز دیدنت عمر دراز 52شمارهٔ ۴۷۸: شمعم که ز دوری تو ای مایه ناز 53شمارهٔ ۴۷۹: شد جان عطا ز اوج گردون به فراز 54شمارهٔ ۴۸۰: آغاز غم تو ماجرائیست دراز 55شمارهٔ ۴۸۱: گفتم ای اجل با تو ستیزد هرگز 56شمارهٔ ۴۸۲: شمعم که ز دوری تو ای جان افروز 57شمارهٔ ۴۸۳: دل می گسلد ز عشق زنجیر هنوز 58شمارهٔ ۴۸۴: در چشم من است آن رخ رخشنده هنوز 59شمارهٔ ۴۸۵: ای دوست در آن شکایتی یانه هنوز 60شمارهٔ ۴۸۶: ای دوست ز دوست تا توانی مگریز 61شمارهٔ ۴۸۷: ای نفس مزن به جور و بیداد نفس 62شمارهٔ ۴۸۸: جانا شکری زان لب شیرینم بس 63شمارهٔ ۴۸۹: در عشق خیال تو مرا محرم بس 64شمارهٔ ۴۹۰: ای صبح رخ از سوز شب تار بترس 65شمارهٔ ۴۹۱: گفتم به تو از ناله درویش بترس 66شمارهٔ ۴۹۲: درمان چو نجوئیم به دل درد مباش 67شمارهٔ ۴۹۳: ای تن ز شب دراز دلسوز مباش 68شمارهٔ ۴۹۴: گر عاشقی انده کش هجران می باش 69شمارهٔ ۴۹۵: یک یک هنرم بین و گنه ده ده بخش 70شمارهٔ ۴۹۶: سبحان لله قد و خط و رخسارش 71شمارهٔ ۴۹۷: سوگند به خاک قامت چالاکش 72شمارهٔ ۴۹۸: دلخسته ام از شنیدن احوالش 73شمارهٔ ۴۹۹: شمعی که ازوست عیش می خوران خوش 74شمارهٔ ۵۰۰: ای گاه عتاب خوی بدساز تو خوش 75شمارهٔ ۵۰۱: ای چون لب شیرین تو دشنام تو خوش 76شمارهٔ ۵۰۲: سیلاب ز جوی دیده راندم شب دوش 77شمارهٔ ۵۰۳: خوش باش به هر حال و مشو بیش اندیش 78شمارهٔ ۵۰۴: ای روی تو آراسته بی آرایش 79شمارهٔ ۵۰۵: ای جور تو از صبر من غمگین بیش 80شمارهٔ ۵۰۶: اکنون که تهی ست منزل من ز نشاط 81شمارهٔ ۵۰۷: از آتش دل شدم شب افروز چو شمع 82شمارهٔ ۵۰۸: جانا رخ من زرد شدا ز گرد فراق 83شمارهٔ ۵۰۹: خون کرد دلم را چو دل لاله فراق 84شمارهٔ ۵۱۰: عهد من دل شکسته زینگونه سبک 85شمارهٔ ۵۱۱: از نظم تباه دل نمی داری تنگ 86شمارهٔ ۵۱۲: ای سنگدل ار کوه ثباتی و درنگ 87شمارهٔ ۵۱۳: دلهاست ز چشم و دهن تنگ تو تنگ 88شمارهٔ ۵۱۴: نه عمر عزیز داد یک راحت دل 89شمارهٔ ۵۱۵: ره جوی و مکن تکیه بر این منزل گل 90شمارهٔ ۵۱۶: هرگز ز تو نگلسم محال است محال 91شمارهٔ ۵۱۷: ای یار چو اندیشه و مونس چو خیال 92شمارهٔ ۵۱۸: گشتم ز جفای فلک و گردش سال 93شمارهٔ ۵۱۹: رسوا شدم از دیده و شیدا از دل 94شمارهٔ ۵۲۰: ای کرده پر از خاک جفا مفرش دل 95شمارهٔ ۵۲۱: در عشق توام نه صبر برخاست نه دل 96شمارهٔ ۵۲۲: برخیز که غنچه در قماط است ای دل 97شمارهٔ ۵۲۳: این عمر کز و هست ملالی حاصل 98شمارهٔ ۵۲۴: آنکو رقم قضا بزد پیش از عقل 99شمارهٔ ۵۲۵: از عشق عنا یافتم از مهر الم 100شمارهٔ ۵۲۶: این کوزه که پر آب حیات است مدام 101شمارهٔ ۵۲۷: هر آه که من به صبحگاهی زده ام 102شمارهٔ ۵۲۸: من نیستم آن کسی که هستی طلبم 103شمارهٔ ۵۲۹: دوش از تو چو ناامید برگردیدم 104شمارهٔ ۵۳۰: هر چند که در تو بیشتر می نگرم 105شمارهٔ ۵۳۱: گفتی که به فریاد رسی یکبارم 106شمارهٔ ۵۳۲: دی گفت ز روی آزمون دلدارم 107شمارهٔ ۵۳۳: تا چند دریغ قلم رانده خورم 108شمارهٔ ۵۳۴: بر من چو گذر کند بت کشمیرم 109شمارهٔ ۵۳۵: نز روزه فرض و مستحب می ترسم 110شمارهٔ ۵۳۶: تا چند جفای این غم آباد کشم 111شمارهٔ ۵۳۷: زین دام بلا که در وی افتاد دلم 112شمارهٔ ۵۳۸: از بسکه رسد زخم غمت سوی دلم 113شمارهٔ ۵۳۹: شمعم که ز تست جانم ای جانانم 114شمارهٔ ۵۴۰: ترسم که شبی سحر دعائی بکنم 115شمارهٔ ۵۴۱: هجر تو تباه کرد حالم چکنم 116شمارهٔ ۵۴۲: در از لب گوهر شکنش می خواهم 117شمارهٔ ۵۴۳: هنگام وداع تا به منزل رفتیم 118شمارهٔ ۵۴۴: ما گرچه به نطق طوطی خوش نفسیم 119شمارهٔ ۵۴۵: ای چرخ ز گردش تو خرسند نیم 120شمارهٔ ۵۴۶: هر شب چو شباهنگ بگرید با من 121شمارهٔ ۵۴۷: در عشق تو کس تاب نیارد جز من 122شمارهٔ ۵۴۸: نه کارگر است چاره سازی با تو 123شمارهٔ ۵۴۹: آمد بنشست، گفت برخیز و برو!124شمارهٔ ۵۵۰: ما را نبود دلی که کار آید ازو 125شمارهٔ ۵۵۱: جانکاه منی و دل فزای همه ای 126شمارهٔ ۵۵۲: ای دل ز می غرور مستی تا کی 127شمارهٔ ۵۵۳: از سادگی و سلیمی و مسکینی 128شمارهٔ ۵۵۴: هر دم ز من دلشده بیزار شوی 129شمارهٔ ۵۵۵: نه عشق شنیده ام بدین رسوائی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ