به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

مجد همگر

مجد همگررباعی هاشمارهٔ ۴۲۴: ریش دل من به هجر تو به نشود

1400عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

ریش دل من به هجر تو به نشود
در دام به دانه مرغ فربه نشود
چون کودک مکتبم زبیم هجرت
کالبته دلم مایل شنبه نشود

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۴۲۳: هرگز ز تو میل و آرزویم نشود 2شمارهٔ ۴۲۴: ریش دل من به هجر تو به نشود 3شمارهٔ ۴۲۵: خون گر ز لقب تاشی ات آگاه شود 4شمارهٔ ۴۲۶: با هر که دلم به مهر پیوسته شود 5شمارهٔ ۴۲۷: حاشا که به بوسه خالت آلوده شود 6شمارهٔ ۴۲۸: تا سوسن آزاد زبان در تو کشید 7شمارهٔ ۴۲۹: زان سیم وزری که در دم گاز آید 8شمارهٔ ۴۳۰: شبها که دلم بی تو به فریاد آید 9شمارهٔ ۴۳۱: هر باد که از جانب بغداد آید 10شمارهٔ ۴۳۲: گر بر دلم از جور تو صد تیر آید 11شمارهٔ ۴۳۳: ابروی ترا ز ماه نو ننگ آید 12شمارهٔ ۴۳۴: از لطف تو قد سرو را حال آید 13شمارهٔ ۴۳۵: نه کار به آب دیده بر می آید 14شمارهٔ ۴۳۶: در نامه ز بس غم که به هر می آید 15شمارهٔ ۴۳۷: چون یاد ز یار دلکشم می آید 16شمارهٔ ۴۳۸: هر شب چو رهی زبون زغم می آید 17شمارهٔ ۴۳۹: گل آب شد از شرم چو روی تو بدید 18شمارهٔ ۴۴۰: دی گفت نهفته رخ چو در راهم دید 19شمارهٔ ۴۴۱: گر روی تو را چو آینه بتوان دید 20شمارهٔ ۴۴۲: گر دون ز تو هیچ راز مستور ندید 21شمارهٔ ۴۴۳: در ماتم شمس از شفق خون بچکید 22شمارهٔ ۴۴۴: دیدمش خوی از گل ترش می بارید 23شمارهٔ ۴۴۵: از بهر خدا به چشم جانش نگرید 24شمارهٔ ۴۴۶: یار از پی کار مشکلم می گرید 25شمارهٔ ۴۴۷: شمعی که ز سوز دل حزین می گرید 26شمارهٔ ۴۴۸: تا جان دارم دلم به کویت پوید 27شمارهٔ ۴۴۹: از جور تو دلبر ز دلم نیست خبر 28شمارهٔ ۴۵۰: از قطره آب رخنه گردد مرمر 29شمارهٔ ۴۵۱: نه صبر که تا به صلح باز آید یار 30شمارهٔ ۴۵۲: چشمی دارم چو ابر دی گوهر بار 31شمارهٔ ۴۵۳: بی وصل تو جان نخواهم ای زیبا یار 32شمارهٔ ۴۵۴: بر سر مزن آن دست بلورین زنهار 33شمارهٔ ۴۵۵: اندیشه عشقت دم سرد آرد بار 34شمارهٔ ۴۵۶: ای دوست تو غم با من غمساز گذار 35شمارهٔ ۴۵۷: آزرده مکن دل از من ای مه زنهار 36شمارهٔ ۴۵۸: هر شب چو وزد بر دل من باد سحر 37شمارهٔ ۴۵۹: هر صبح شوم به خلوت آباد سحر 38شمارهٔ ۴۶۰: بر ما رقم خطا کشیدی آخر 39شمارهٔ ۴۶۱: عشق آمد و تازه کرد ریشم دیگر 40شمارهٔ ۴۶۲: ای نام من از عشق تو دیوانه شهر 41شمارهٔ ۴۶۳: حالیست عجب با توام ای طیره حور 42شمارهٔ ۴۶۴: آخر ز من ای عهد شکن یادآور 43شمارهٔ ۴۶۵: ای دل زر و جاه از اهل دنیا مپذیر 44شمارهٔ ۴۶۶: ای چون تو جوان نبوده در عالم پیر 45شمارهٔ ۴۶۷: یارب غم دلبر ز روانم برگیر 46شمارهٔ ۴۶۸: در کینه به جان بکوش و رک باز مگیر 47شمارهٔ ۴۶۹: با جوز عروس حجله بستند و سریر 48شمارهٔ ۴۷۰: زان سوز که از تو دارم ای شمع طراز 49شمارهٔ ۴۷۱: ازبیخوابی در دل شبهای دراز 50شمارهٔ ۴۷۲: یکدم نشوی با من مسکین دمساز 51شمارهٔ ۴۷۳: برقی بودی که جستی ای مایه ناز 52شمارهٔ ۴۷۴: تا کی بود این فریب و مکر ای بد سا ...53شمارهٔ ۴۷۵: چون رشته تنم به تاب هجران مگذار 54شمارهٔ ۴۷۶: چون روی نمود بخت و وصل آمد ساز 55شمارهٔ ۴۷۷: نومید بدم ز دیدنت عمر دراز 56شمارهٔ ۴۷۸: شمعم که ز دوری تو ای مایه ناز 57شمارهٔ ۴۷۹: شد جان عطا ز اوج گردون به فراز 58شمارهٔ ۴۸۰: آغاز غم تو ماجرائیست دراز 59شمارهٔ ۴۸۱: گفتم ای اجل با تو ستیزد هرگز 60شمارهٔ ۴۸۲: شمعم که ز دوری تو ای جان افروز 61شمارهٔ ۴۸۳: دل می گسلد ز عشق زنجیر هنوز 62شمارهٔ ۴۸۴: در چشم من است آن رخ رخشنده هنوز 63شمارهٔ ۴۸۵: ای دوست در آن شکایتی یانه هنوز 64شمارهٔ ۴۸۶: ای دوست ز دوست تا توانی مگریز 65شمارهٔ ۴۸۷: ای نفس مزن به جور و بیداد نفس 66شمارهٔ ۴۸۸: جانا شکری زان لب شیرینم بس 67شمارهٔ ۴۸۹: در عشق خیال تو مرا محرم بس 68شمارهٔ ۴۹۰: ای صبح رخ از سوز شب تار بترس 69شمارهٔ ۴۹۱: گفتم به تو از ناله درویش بترس 70شمارهٔ ۴۹۲: درمان چو نجوئیم به دل درد مباش 71شمارهٔ ۴۹۳: ای تن ز شب دراز دلسوز مباش 72شمارهٔ ۴۹۴: گر عاشقی انده کش هجران می باش 73شمارهٔ ۴۹۵: یک یک هنرم بین و گنه ده ده بخش 74شمارهٔ ۴۹۶: سبحان لله قد و خط و رخسارش 75شمارهٔ ۴۹۷: سوگند به خاک قامت چالاکش 76شمارهٔ ۴۹۸: دلخسته ام از شنیدن احوالش 77شمارهٔ ۴۹۹: شمعی که ازوست عیش می خوران خوش 78شمارهٔ ۵۰۰: ای گاه عتاب خوی بدساز تو خوش 79شمارهٔ ۵۰۱: ای چون لب شیرین تو دشنام تو خوش 80شمارهٔ ۵۰۲: سیلاب ز جوی دیده راندم شب دوش 81شمارهٔ ۵۰۳: خوش باش به هر حال و مشو بیش اندیش 82شمارهٔ ۵۰۴: ای روی تو آراسته بی آرایش 83شمارهٔ ۵۰۵: ای جور تو از صبر من غمگین بیش 84شمارهٔ ۵۰۶: اکنون که تهی ست منزل من ز نشاط 85شمارهٔ ۵۰۷: از آتش دل شدم شب افروز چو شمع 86شمارهٔ ۵۰۸: جانا رخ من زرد شدا ز گرد فراق 87شمارهٔ ۵۰۹: خون کرد دلم را چو دل لاله فراق 88شمارهٔ ۵۱۰: عهد من دل شکسته زینگونه سبک 89شمارهٔ ۵۱۱: از نظم تباه دل نمی داری تنگ 90شمارهٔ ۵۱۲: ای سنگدل ار کوه ثباتی و درنگ 91شمارهٔ ۵۱۳: دلهاست ز چشم و دهن تنگ تو تنگ 92شمارهٔ ۵۱۴: نه عمر عزیز داد یک راحت دل 93شمارهٔ ۵۱۵: ره جوی و مکن تکیه بر این منزل گل 94شمارهٔ ۵۱۶: هرگز ز تو نگلسم محال است محال 95شمارهٔ ۵۱۷: ای یار چو اندیشه و مونس چو خیال 96شمارهٔ ۵۱۸: گشتم ز جفای فلک و گردش سال 97شمارهٔ ۵۱۹: رسوا شدم از دیده و شیدا از دل 98شمارهٔ ۵۲۰: ای کرده پر از خاک جفا مفرش دل 99شمارهٔ ۵۲۱: در عشق توام نه صبر برخاست نه دل 100شمارهٔ ۵۲۲: برخیز که غنچه در قماط است ای دل 101شمارهٔ ۵۲۳: این عمر کز و هست ملالی حاصل 102شمارهٔ ۵۲۴: آنکو رقم قضا بزد پیش از عقل 103شمارهٔ ۵۲۵: از عشق عنا یافتم از مهر الم 104شمارهٔ ۵۲۶: این کوزه که پر آب حیات است مدام 105شمارهٔ ۵۲۷: هر آه که من به صبحگاهی زده ام 106شمارهٔ ۵۲۸: من نیستم آن کسی که هستی طلبم 107شمارهٔ ۵۲۹: دوش از تو چو ناامید برگردیدم 108شمارهٔ ۵۳۰: هر چند که در تو بیشتر می نگرم 109شمارهٔ ۵۳۱: گفتی که به فریاد رسی یکبارم 110شمارهٔ ۵۳۲: دی گفت ز روی آزمون دلدارم 111شمارهٔ ۵۳۳: تا چند دریغ قلم رانده خورم 112شمارهٔ ۵۳۴: بر من چو گذر کند بت کشمیرم 113شمارهٔ ۵۳۵: نز روزه فرض و مستحب می ترسم 114شمارهٔ ۵۳۶: تا چند جفای این غم آباد کشم 115شمارهٔ ۵۳۷: زین دام بلا که در وی افتاد دلم 116شمارهٔ ۵۳۸: از بسکه رسد زخم غمت سوی دلم 117شمارهٔ ۵۳۹: شمعم که ز تست جانم ای جانانم 118شمارهٔ ۵۴۰: ترسم که شبی سحر دعائی بکنم 119شمارهٔ ۵۴۱: هجر تو تباه کرد حالم چکنم 120شمارهٔ ۵۴۲: در از لب گوهر شکنش می خواهم 121شمارهٔ ۵۴۳: هنگام وداع تا به منزل رفتیم 122شمارهٔ ۵۴۴: ما گرچه به نطق طوطی خوش نفسیم 123شمارهٔ ۵۴۵: ای چرخ ز گردش تو خرسند نیم 124شمارهٔ ۵۴۶: هر شب چو شباهنگ بگرید با من 125شمارهٔ ۵۴۷: در عشق تو کس تاب نیارد جز من 126شمارهٔ ۵۴۸: نه کارگر است چاره سازی با تو 127شمارهٔ ۵۴۹: آمد بنشست، گفت برخیز و برو!128شمارهٔ ۵۵۰: ما را نبود دلی که کار آید ازو 129شمارهٔ ۵۵۱: جانکاه منی و دل فزای همه ای 130شمارهٔ ۵۵۲: ای دل ز می غرور مستی تا کی 131شمارهٔ ۵۵۳: از سادگی و سلیمی و مسکینی 132شمارهٔ ۵۵۴: هر دم ز من دلشده بیزار شوی 133شمارهٔ ۵۵۵: نه عشق شنیده ام بدین رسوائی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ