کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چنین گفت زرتشت را شهریار

    بگو تا چه چیزست این هر چهار

    که تا ما بدان با تو پیمان کنیم

    بمهری که هرگز ورا نشکنیم

    زراتشت گفتا بگویم بشاه

    یکایک ببالین اسپ سیاه

    پس آنگه سوی پایگاه آمدند

    همه لشکر آنجایگاه آمدند

    زراتشت چو اسب را بنگرید

    عجب ماند و لب را بدندان گزید

    بگشاسب گفت ای شه هوشیار

    ازین چار حاجت یک گوش دار

    چو فرمود گفتن زراتشت گفت

    که اول حقیقت کن اندر نهفت

    که من بی شک و شبهه پیغمبرم

    فرستادۀ ایزد داورم

    جز آنم که بستند صورت مرا

    ازان صورت آمد فتورت مرا

    اگر راست باشد دلت با زبان

    بر آید مراد تو دریک زمان

    و گر با زبان دل مخالف بود

    همه رنج ما جمله ضایع شود

    شهنشاه پذیرفت و اقرار داد

    که هرگز نپیچم سر از دین و داد

    بدین حجت از تو قناعت کنم

    بفرمانت بر کار و طاعت کنم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha