به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

طبیب اصفهانی

طبیب اصفهانیغزل هاشمارهٔ ۱۷: از غم لیلی بوادی گرچه مجنون میگریست

940عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

از غم لیلی بوادی گرچه مجنون میگریست
گر رموز عشق دانی لیل افزون میگریست
رفته در محفل سخن از آتشین روئی که دوش
شمع را دیدم که از اندازه بیرون می گریست
خون از چشم آشنا میریخت در بزم وصال
وای بر بیگانه کانجا آشنا خون می گریست
آه درد آلود را در دل نهفتم شام هجر
آسمان از بسکه از بیم شبیخون میگریست
دیده خونبار ما بود آنکه در محفل طبیب
هر زمان در حسرت آن لعل میگون میگریست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۶: دل غمدیده بدنبال کسی افتادست 2شمارهٔ ۱۷: از غم لیلی بوادی گرچه مجنون میگریس ...3شمارهٔ ۱۸: ما را دگر زیار؛ تمنا نمانده است 4شمارهٔ ۱۹: گر چه ما را دسترس بر دامن آن ماه ن ...5شمارهٔ ۲۰: تا بمن از ناز ساقی سرگران افتاده ا ...6شمارهٔ ۲۱: دیگر دلم خدنگ جفا رانشان شدست 7شمارهٔ ۲۲: عشقم آتش زد و از وی اثری پیدا نیست 8شمارهٔ ۲۳: از حال ما چه پرسی ای بیوفا که چون ...9شمارهٔ ۲۴: برگیر مهر از آنکه بکام دل تو نیست 10شمارهٔ ۲۵: سینه گرم و مژه خونبار و سحر نزدیکس ...11شمارهٔ ۲۶: هر کسی را که چو من دیده خونباری هس ...12شمارهٔ ۲۷: کاروان عشق را بانگ درای دیگرست 13شمارهٔ ۲۸: دلتنگم و پرواز گلستان هوسم نیست 14شمارهٔ ۲۹: میرسد یار و دریغا سروسامانم نیست 15شمارهٔ ۳۰: هر دم بگوشه ای ز خیالت وطن گرفت 16شمارهٔ ۳۱: رفتم و برگشتنم دیگر بکوی یار نیست 17شمارهٔ ۳۲: ما را که با تو غیر وفا در میانه نی ...18شمارهٔ ۳۳: چو خنجر ستم آن ترک لشگری برداشت 19شمارهٔ ۳۴: چون رحمتت فزاید بر عذرخواهی ای دوس ...20شمارهٔ ۳۵: کسی راه غمش را سر نبردست 21شمارهٔ ۳۶: در حلقه خوبان چو تو یک عربده جو نی ...22شمارهٔ ۳۷: رفت حسن تو و عشقت بدل من باقیست 23شمارهٔ ۳۸: چو بگذری به تل عاشقان دکانی هست 24شمارهٔ ۳۹: زدی بتیغم و از جبهه تو چین برخاست 25شمارهٔ ۴۰: ما وشکن دامی و فریاد و دگر هیچ 26شمارهٔ ۴۱: بگلشنی که زرویت نقاب می افتد 27شمارهٔ ۴۲: از کین گر آن بیدادگر بر سینه ام خن ...28شمارهٔ ۴۳: برکی نگرم؟ چون بتو دیدن نگذارند 29شمارهٔ ۴۴: صیاد را نگر که چه بیداد می کند 30شمارهٔ ۴۵ - نوایی: غمش در نهانخانهٔ دل نشیند 31شمارهٔ ۴۶: از تو چون هر نفسم بر فلک افغان نرس ...32شمارهٔ ۴۷: عاشقان را نگر از خاره تنی ساخته ان ...33شمارهٔ ۴۸: گله ام از تو مپندار که از دل برود 34شمارهٔ ۴۹: روزی که دور از برم آن خوشخرام شد 35شمارهٔ ۵۰: بمن از ناز نگاهش نگرید 36شمارهٔ ۵۱: آنان که برخسار تو چون من نگرانند 37شمارهٔ ۵۲: دو هفته شد که زمن یار سرگران دارد 38شمارهٔ ۵۳: از خشم و کین نگاه تو کارم بجان رسد 39شمارهٔ ۵۴: مرا بتیست که دلها ازین ستم شکند 40شمارهٔ ۵۵: خط بر رخ یار خوش نباشد 41شمارهٔ ۵۶: دل سوخت از شتاب و بدلبر نمی رسد 42شمارهٔ ۵۷: دارم نظری با گل کو روی ترا ماند 43شمارهٔ ۵۸: از دیده ام فکندی وهنگام آن نبود 44شمارهٔ ۵۹: آن صبح امیدی که بدوران تو یابند 45شمارهٔ ۶۰: ساختی خوارم، بعاشق گلعذاران این کن ...46شمارهٔ ۶۱: مرا در سینه دل چون نافه تا پر خون ...47شمارهٔ ۶۲: کجا کسی غم شبهای تار من دارد 48شمارهٔ ۶۳: جدا از روی تو چشمم چو خونفشان گردد 49شمارهٔ ۶۴: هر که از خون جگر چون لاله ساغر می ...50شمارهٔ ۶۵: ترسم که چو جانم زتن زار برآید 51شمارهٔ ۶۶: گریه نتوانست غم را از دل بیتاب برد 52شمارهٔ ۶۷: گفتی که با دلت غم هجران چه می کند 53شمارهٔ ۶۸: گو روزگار هرچه تواند بما کند 54شمارهٔ ۶۹: ترک چشمش که قصد جان دارد 55شمارهٔ ۷۰: مائیم و فراق دیده ای چند 56شمارهٔ ۷۱: گرنه گل ناله ای از مرغ چمن گوش کند 57شمارهٔ ۷۲: تا قیامت دمد از خاک من خون آلود 58شمارهٔ ۷۳: آنان که در طلب به پی دل نمی رسند 59شمارهٔ ۷۴: من آن صیدم که از ضعفم نفس بیرون نم ...60شمارهٔ ۷۵: فریاد من بچرخ نه هر دم نمی رسد 61شمارهٔ ۷۶: نه همین ز آتش عشقت دل ما می سوزد 62شمارهٔ ۷۷: مرغی که بکوی تو ز پرواز نشیند 63شمارهٔ ۷۸: در آن گلشن که گلچین در بروی باغبان ...64شمارهٔ ۷۹: از آن آهم ز دل مشکل برآید 65شمارهٔ ۸۰: کدام شب که فغانم بآسمان نرسد 66شمارهٔ ۸۱: زبامی چو بینم که ماهی برآید 67شمارهٔ ۸۲: مرا کام دل گر زیاری برآید 68شمارهٔ ۸۳: می رود از خویش دل چون دیده حیران م ...69شمارهٔ ۸۴: تا بدلجوئی من لعل تو خندان نشود 70شمارهٔ ۸۵: هرگز بیاد ما زر و گوهر نمی رسد 71شمارهٔ ۸۶: گفتی از جور فراقت چه بمن می گذرد 72شمارهٔ ۸۷: قسمتم کاش بآنکوی کشد دیگر بار 73شمارهٔ ۸۸: بدل دارم غم عشقی نهان از محرمان خو ...74شمارهٔ ۸۹: قسمتم گرمی بازار نگردد هرگز 75شمارهٔ ۹۰: ز پا فتادم و رویم بمنزلست هنوز 76شمارهٔ ۹۱: دل عاشق نمی گردد براحت مهربان هرگز 77شمارهٔ ۹۲: صید دلم که باشد ازو خون روان هنوز 78شمارهٔ ۹۳: هر چند بر آن عارض گلگون نگرد کس 79شمارهٔ ۹۴: چون ناله زجور تو ستمگر نکند کس؟80شمارهٔ ۹۵: تیغ از میان بقصد من ناتوان مکش 81شمارهٔ ۹۶: چه دامست این که هر مرغی که می گردد ...82شمارهٔ ۹۷: بمن آن بیوفا یارب که بادا خاطر شاد ...83شمارهٔ ۹۸: سر منزل سلمی که منم دل نگرانش 84شمارهٔ ۹۹: زد مرا زخمی و از پیش نظر بگذشت حیف 85شمارهٔ ۱۰۰: نگشاید دلم از وصل بهجران نزدیک 86شمارهٔ ۱۰۱: سوی تو عجب نیست اگر میکشدم دل 87شمارهٔ ۱۰۲: چه خواهد شد اگر سلطان دهد گوشی بف ...88شمارهٔ ۱۰۳: در دل اگر باشدم غیر وصال توکام 89شمارهٔ ۱۰۴: مپسند از درت ای دوست غمین برخیزم 90شمارهٔ ۱۰۵: از سر زلف نگاری دو سه تاری دارم 91شمارهٔ ۱۰۶: صبح محشر که من از خواب گران برخیز ...92شمارهٔ ۱۰۷: چون شکوه از جفای تو بنیاد می کنم 93شمارهٔ ۱۰۸: رحمی، رحمی که از کنارم 94شمارهٔ ۱۰۹: ما غمزدگان چون زدل آهنگ برآریم 95شمارهٔ ۱۱۰: زهجرانت سخن هر شب که با دل در میا ...96شمارهٔ ۱۱۱: بی تو خود را بسکه از تاب و توان ا ...97شمارهٔ ۱۱۲: بصد بلا زغمت گرچه مبتلا شده ام 98شمارهٔ ۱۱۳: شب شد که شکوه ها ز دل تنگ برکنیم 99شمارهٔ ۱۱۴: گذارد کی مرا سودای عشق از جوش بنش ...100شمارهٔ ۱۱۵: بهتر آنست که پا از سر بازار کشم 101شمارهٔ ۱۱۶: جز این که در فراق تو خاکی بسر کنم 102شمارهٔ ۱۱۷: خوش آن خلوت که چون آئی بروی غیر د ...103شمارهٔ ۱۱۸: چه خونها در دل ایام کردیم 104شمارهٔ ۱۱۹: آنکه پیوسته به رویت نگرانست، منم 105شمارهٔ ۱۲۰: نمودی گاه زلف عنبرین گه خال مشگین ...106شمارهٔ ۱۲۱: حکایتها که بعد از من تو خواهی گفت ...107شمارهٔ ۱۲۲: نیست مهر تو متاعی که بجان بفروشم 108شمارهٔ ۱۲۳: خاک درت بمژگان خوش آنکه رفته باشم 109شمارهٔ ۱۲۴: باین خوشم که زدردت بدیده خواب ندا ...110شمارهٔ ۱۲۵: بسکه دیدم سست عهدی از تو دل برداش ...111شمارهٔ ۱۲۶: غافل مشو از حال من بی سروسامان 112شمارهٔ ۱۲۷: نهانی رازهای دوستداران 113شمارهٔ ۱۲۸: نگارینا دل پر درد من بین 114شمارهٔ ۱۲۹: هر کرا یاری برای خویشتن 115شمارهٔ ۱۳۰: دل می برد دل ای هوشمندان 116شمارهٔ ۱۳۱: زبیدادت ننالد چون دل من؟117شمارهٔ ۱۳۲: از سر کوی تو دردا که من دلنگران 118شمارهٔ ۱۳۳: خفتن نتوان درین گلستان 119شمارهٔ ۱۳۴: چه خوشست از تو گاهی مژه نیم باز ک ...120شمارهٔ ۱۳۵: جانا در انتظار تو شد روزگار من 121شمارهٔ ۱۳۶: اگر از حال ما پرسی بپرس از طره جا ...122شمارهٔ ۱۳۷: از برت کی من باین الفت جدا خواهم ...123شمارهٔ ۱۳۸: بر من نیندازد نظر بی اعتباری را ب ...124شمارهٔ ۱۳۹: شب چو بمیرم بسر کوی تو 125شمارهٔ ۱۴۰: دارم به چمن چه کار، بی تو 126شمارهٔ ۱۴۱: یاد آر ای که فارغ، در محملی نشسته 127شمارهٔ ۱۴۲: از نفس گرم من عالمی افروخته 128شمارهٔ ۱۴۳: آرد شبیخون چون هجرت ای ماه 129شمارهٔ ۱۴۴: شدیم پیرو بدل داغ آن جوان مانده 130شمارهٔ ۱۴۵: ای که بر خاک شهیدان گذر انداخته ا ...131شمارهٔ ۱۴۶: از ما نهفته با دگران یار بوده ای 132شمارهٔ ۱۴۷: از ما درین گلستان جویند گر نشانی 133شمارهٔ ۱۴۸: از باده عشرت تو و رخسار چو ماهی 134شمارهٔ ۱۴۹: از می لعل بکف تا دو سه جامی داری 135شمارهٔ ۱۵۰: بصید جسته از دامی چه خوش میگفت صی ...136شمارهٔ ۱۵۱: بساقی گفت در میخانه مستی 137شمارهٔ ۱۵۲: ببخشا ای که میر کاروانی 138شمارهٔ ۱۵۳: تو که ای امیر داری ز سراغ من فراغ ...139شمارهٔ ۱۵۴: چو باشد مایل بیداد شاهی 140شمارهٔ ۱۵۵: چنین که باغم گرفته ام خو مخوان بب ...141شمارهٔ ۱۵۶: حیف از تو که ارباب سخن را نشناسی 142شمارهٔ ۱۵۷: دلی دارم که دارد اضطرابی 143شمارهٔ ۱۵۸: رفتند همرهان و تو در فکر منزلی 144شمارهٔ ۱۵۹: زصید من چه شود گر عنان بگردانی 145شمارهٔ ۱۶۰: زنکوئی آنچه باید همه را تمام داری 146شمارهٔ ۱۶۱: کردیم شبی روز غریبانه بدامی 147شمارهٔ ۱۶۲: مشکل که دهد دست مرا با تو وصالی 148شمارهٔ ۱۶۳: مسلمانان مرا حال تباهی 149شمارهٔ ۱۶۴: یاد آرای ستمگر از حال خاکساری

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ