به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

قدسی مشهدی

قدسی مشهدیرباعی هاشمارهٔ ۴۹۴: قدسی هوس کام‌پرستی نکنم

600عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

قدسی هوس کام‌پرستی نکنم
لب بر لب خم چو خشت و مستی نکنم
شب روز شود ز برق آهم، اما
بر صبح به خنده پیش‌دستی نکنم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۴۹۳: خواهم ز گذشته‌ها روایت نکنم 2شمارهٔ ۴۹۴: قدسی هوس کام‌پرستی نکنم 3شمارهٔ ۴۹۵: هر روز، سرشک چشم طوفان‌زایم 4شمارهٔ ۴۹۶: قدسی من و بخت اگرچه توام بودیم 5شمارهٔ ۴۹۷: دل پیش تو ای دلبر کاشی داریم 6شمارهٔ ۴۹۸: تا یار شدی به رغم من با دشمن 7شمارهٔ ۴۹۹: الفاظ لباس است و معانی چو بدن 8شمارهٔ ۵۰۰: تا راز دلت ز دل نیاید به زبان 9شمارهٔ ۵۰۱: در باب وجودت ای خداوند جهان 10شمارهٔ ۵۰۲: تا هست به جا دایره کون و مکان 11شمارهٔ ۵۰۳: بی راهبری که سوزدش بهر تو جان 12شمارهٔ ۵۰۴: هرچند که رحمت است کار رحمان 13شمارهٔ ۵۰۵: جایی که بود پای محبت به میان 14شمارهٔ ۵۰۶: بی‌واسطه در مجلس ابنای زمان 15شمارهٔ ۵۰۷: زنهار مرو به گله خاموشان 16شمارهٔ ۵۰۸: شاهنشهی است خدمت درویشان 17شمارهٔ ۵۰۹: عقل آمد و دل در اضطراب است همان 18شمارهٔ ۵۱۰: ای باخبر از حقیقت کون و مکان 19شمارهٔ ۵۱۱: آن صفحه که بایدش سراپا شستن 20شمارهٔ ۵۱۲: تا کی دنبال نفس سرکش رفتن 21شمارهٔ ۵۱۳: ای نفس، بس است این همه عصیان‌کردن 22شمارهٔ ۵۱۴: تا کی سخن معرفت انشا کردن 23شمارهٔ ۵۱۵: آزرده چو خاطرت ز با ما بودن 24شمارهٔ ۵۱۶: در عشق تو دل به شرم خواهد بودن 25شمارهٔ ۵۱۷: از نامه رسی پیش، چه خواهد بودن 26شمارهٔ ۵۱۸: دلگیر مشو ز شهر یا ده بودن 27شمارهٔ ۵۱۹: چون غنچه خراب گردم از خندیدن 28شمارهٔ ۵۲۰: از کس نبود کدورتم در باطن 29شمارهٔ ۵۲۱: ای نفس، به بندگی سری پیدا کن 30شمارهٔ ۵۲۲: از عشق حقیقی، اثری پیدا کن 31شمارهٔ ۵۲۳: چون باد بگرد و گلشنی پیدا کن 32شمارهٔ ۵۲۴: از خلق جهان، کناره‌ای ساز وطن 33شمارهٔ ۵۲۵: شد شهره شهر باده‌پیمایی من 34شمارهٔ ۵۲۶: گر عارض دلبرم بود گندم‌گون 35شمارهٔ ۵۲۷: از دل نرود آه غم‌آلود برون 36شمارهٔ ۵۲۸: هرچند جهد برق حوادث ز کمین 37شمارهٔ ۵۲۹: باشد ز تو دوست‌تر به تو چرخ برین 38شمارهٔ ۵۳۰: زلفی شده قید من، نه زنجیرست این 39شمارهٔ ۵۳۱: هر فعل که از تو در شمارست، ببین 40شمارهٔ ۵۳۲: عمری ز پی دوست نمودم تک و دو 41شمارهٔ ۵۳۳: اوراد من است داستان غم تو 42شمارهٔ ۵۳۴: زاهد، تا چند زرق و خودکامی تو 43شمارهٔ ۵۳۵: در بزم شهود، ذکر می‌گویی تو 44شمارهٔ ۵۳۶: گر دلشده‌ای، جان غم‌اندوزت کو 45شمارهٔ ۵۳۷: در بزم جهان، شمع شب‌افروزی کو 46شمارهٔ ۵۳۸: ای عمر به رفتن چه شتاب است بگو 47شمارهٔ ۵۳۹: ای بی‌جگر، آواز کمانم مشنو 48شمارهٔ ۵۴۰: بر ماه کنم گر ز سر شوق، نگاه 49شمارهٔ ۵۴۱: قدسی تا کی آه کشم از دل، آه 50شمارهٔ ۵۴۲: بی‌برگان را به صد هنر، بی زر و جا ...51شمارهٔ ۵۴۳: مشتاق جمال را چه بیگاه و چه گاه 52شمارهٔ ۵۴۴: کرد از ره راست چون رسولت آگاه 53شمارهٔ ۵۴۵: جز گفت و شنود زینت هوش مخواه 54شمارهٔ ۵۴۶: در دهر ز هر انجمنی خلوت به 55شمارهٔ ۵۴۷: دل از سر کوی یار برخاسته به 56شمارهٔ ۵۴۸: هر ذره غمت ز عالمی شادی به 57شمارهٔ ۵۴۹: با مردم روزگار، کم‌جوشی به 58شمارهٔ ۵۵۰: آن کز پی عارفان دین برگشته 59شمارهٔ ۵۵۱: چون مهرش اگر بود سپر در پنجه 60شمارهٔ ۵۵۲: آوازه من به هند و روم افتاده 61شمارهٔ ۵۵۳: بر روی تو چرخ دست رد ننهاده 62شمارهٔ ۵۵۴: حیرت، تپش از جام خرابم برده 63شمارهٔ ۵۵۵: هستی چمن جان و چمن در پرده 64شمارهٔ ۵۵۶: عشقت که به شعله راه پروانه زده 65شمارهٔ ۵۵۷: عشقت ره دیوانه و فرزانه زده 66شمارهٔ ۵۵۸: کی دل شود از هوای خود شرمنده 67شمارهٔ ۵۵۹: فریاد ز دست صبر نافرموده 68شمارهٔ ۵۶۰: ای همچو خرد در همه فن سنجیده 69شمارهٔ ۵۶۱: در غربتم استخوان چو نی نالیده 70شمارهٔ ۵۶۲: در عشق، چه دل‌هاست کباب از شعله 71شمارهٔ ۵۶۳: هرگز نشدم جرعه‌کش از جام گله 72شمارهٔ ۵۶۴: از خلق جهان، چه نیک و بد، یک قلمه 73شمارهٔ ۵۶۵: ای ذکر تو مقصود ز گفتار همه 74شمارهٔ ۵۶۶: شادم به دل خراب در ویرانه 75شمارهٔ ۵۶۷: دیوانه رهد ز رنج در ویرانه 76شمارهٔ ۵۶۸: از گردش و سیر فلک حادثه‌زای 77شمارهٔ ۵۶۹: ای تازه نهال سایه‌پرور بازآی 78شمارهٔ ۵۷۰: ای مرکز نه سپهر اعظم بازآی 79شمارهٔ ۵۷۱: همت طلبی، به تربت مجنون آی 80شمارهٔ ۵۷۲: ای جان و جهان، جهان و جان همه‌ای 81شمارهٔ ۵۷۳: ای عشق، حیات جاودان همه‌ای 82شمارهٔ ۵۷۴: ای دوست چرا در دل دیوانه نه ای 83شمارهٔ ۵۷۵: عشق آن تو شد، تواش کجا می‌طلبی 84شمارهٔ ۵۷۶: هرگز نشدم کام‌ور از مطلوبی 85شمارهٔ ۵۷۷: ای آن که کمر به جستن حق بستی 86شمارهٔ ۵۷۸: بگذار حدیث جزو و کل در مستی 87شمارهٔ ۵۷۹: ای عشق جدا ز وصل یارم کشتی 88شمارهٔ ۵۸۰: رنجورم و خسته‌دل، طبیبان مددی 89شمارهٔ ۵۸۱: از دوری خود، بی پر و بالم کردی 90شمارهٔ ۵۸۲: خشنود به مژده وصالم کردی 91شمارهٔ ۵۸۳: ناصح به نصیحت چه پی ما گردی 92شمارهٔ ۵۸۴: خواهی که معزز و مکرم گردی 93شمارهٔ ۵۸۵: بد نیز مباش اگر نه خود به گردی 94شمارهٔ ۵۸۶: چون باصره در عشق مجازی ماندی 95شمارهٔ ۵۸۷: گر زان که خرد بیخودی افزا بودی 96شمارهٔ ۵۸۸: گر دونان را دست عطا می‌بودی 97شمارهٔ ۵۸۹: ای دل، ستم و جفای مردم دیدی 98شمارهٔ ۵۹۰: با آن که خبر ز حال زارم داری 99شمارهٔ ۵۹۱: ای غم نتوان گرفت هر دم یاری 100شمارهٔ ۵۹۲: گر شعر نگویم نه ز شعرم عاری 101شمارهٔ ۵۹۳: از عالم اگر عمل نیاید باری 102شمارهٔ ۵۹۴: از عشق بگو مقاله‌ای گر داری 103شمارهٔ ۵۹۵: در دست، ز صلح کل پشیزی داری 104شمارهٔ ۵۹۶: ای عشق، چه بر سرم ز افسون آری 105شمارهٔ ۵۹۷: این ره که تو سر کرده‌ای از مغروری 106شمارهٔ ۵۹۸: پُر پیش فتاده‌ای، قفایی نخوری 107شمارهٔ ۵۹۹: خواهم که به دل، چو عشق، مسکن گیری 108شمارهٔ ۶۰۰: هرچند نباشد خبرت از رازی 109شمارهٔ ۶۰۱: ای عشق، تو ما را به جهان می‌ارزی 110شمارهٔ ۶۰۲: شمعی تو، ولی ز انجمن پرهیزی 111شمارهٔ ۶۰۳: تجرید گزین تا به نوایی برسی 112شمارهٔ ۶۰۴: بر آسایش، مدار ننهاد کسی 113شمارهٔ ۶۰۵: خرسند بود چند به نام از تو کسی 114شمارهٔ ۶۰۶: نی عزت و اعتبار ماند به کسی 115شمارهٔ ۶۰۷: در وحدت ذات، گفته گوهرپاشی 116شمارهٔ ۶۰۸: گر از یاری، مدام از خود باشی 117شمارهٔ ۶۰۹: ای جان چه شود که مونس تن باشی 118شمارهٔ ۶۱۰: در پرده به هر دل آشنا می‌باشی 119شمارهٔ ۶۱۱: بی شعله، چو باده خود به خود می‌جو ...120شمارهٔ ۶۱۲: یابی چو ز اهل فضل، شخصی عاصی 121شمارهٔ ۶۱۳: محروم ز وصل یار بودن تا کی 122شمارهٔ ۶۱۴: در ملک وجود، خوار بودن تا کی 123شمارهٔ ۶۱۵: روزن متعددست و مهتاب یکی 124شمارهٔ ۶۱۶: از مردم حال، اهل حال است یکی 125شمارهٔ ۶۱۷: بی‌فیضان را چه باک از بی‌برگی 126شمارهٔ ۶۱۸: عاشق نشود هلاک از بی‌برگی 127شمارهٔ ۶۱۹: گر بتوانی، به نفس خود کن جدلی 128شمارهٔ ۶۲۰: آن رند که در مثل ندارد بدلی 129شمارهٔ ۶۲۱: از عشق که نیست در جهانش بدلی 130شمارهٔ ۶۲۲: آن کز ازلش آمده فطرت عالی 131شمارهٔ ۶۲۳: بی فیض ازل رتبه نگردد عالی 132شمارهٔ ۶۲۴: بی ساغر عیش، مردم از بی‌حالی 133شمارهٔ ۶۲۵: آنها که خرید عشقشان از خامی 134شمارهٔ ۶۲۶: زین هستی موهوم، جدا باش دمی 135شمارهٔ ۶۲۷: سوز جگرم نمی‌برد درمانی 136شمارهٔ ۶۲۸: حیرت‌زده را چه غم ز سرگردانی 137شمارهٔ ۶۲۹: در شعر شوی گر انوری را ثانی 138شمارهٔ ۶۳۰: خوش در پی عقل و هوش افراختنی 139شمارهٔ ۶۳۱: رمزی‌ست حدیث عشق، دریافتنی 140شمارهٔ ۶۳۲: شد نغمه، وبال از فغانم بر نی 141شمارهٔ ۶۳۳: در بام شریعتی، دگر پر نزنی 142شمارهٔ ۶۳۴: ای دل، می تجرید تمنا نکنی 143شمارهٔ ۶۳۵: با فقر و فنا، چون فقرا سر چه کنی 144شمارهٔ ۶۳۶: ای پنجه‌قوی شکار لاغر چه کنی 145شمارهٔ ۶۳۷: تقریر ز حالی که نداری چه کنی 146شمارهٔ ۶۳۸: هر نیک و بدی که می‌کنی، می‌بینی 147شمارهٔ ۶۳۹: هر نقش که بر سپهر اعلا بینی 148شمارهٔ ۶۴۰: زنهار به فکر خواهش از جا نروی 149شمارهٔ ۶۴۱: گاهی نخود سبزی هر دیگ شوی 150شمارهٔ ۶۴۲: گر سوخته آتش بی دود شوی 151شمارهٔ ۶۴۳: تا کی مشغول عالم خاک شوی 152شمارهٔ ۶۴۴: گیرم ز مقربان درگاه شوی 153شمارهٔ ۶۴۵: با حرص و هوا، کی بود روزبهی 154شمارهٔ ۶۴۶: هرچند که دارد آسمان مهر و مهی 155شمارهٔ ۶۴۷: از کس نبود هراس در تنهایی 156شمارهٔ ۶۴۸: ای قد تو سرو چمن دلجویی 157شمارهٔ ۶۴۹: با رستم گُرد اگر هماورد تویی 158شمارهٔ ۶۵۰: در خانقه کون و مکان پیر تویی 159شمارهٔ ۶۵۱: ای پیرو کاملان عرفان که تویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ