کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    آن گدائی چون برست از نان و آب

    بعد مرگ او کسی دیدش بخواب

    گفت حق با تو چه کرد ای مهربان

    گفت چون رفتم بر حق گفت هان

    پیشم آور تا چه آوردی مرا

    گفتم آخر من چه دارم ای خدا

    قرب پنجه سال رفتم در بدر

    راه پیمودم جهانی سر بسر

    جمله میگفتند ای مرد گدا

    نیست ما را نان پدید آرد خدا

    مردمان نانم ندادندی بسی

    با تو کردندی حوالت هر کسی

    چون حوالت باتو آمد روز و شب

    از گدائی میکنی چیزی طلب

    جمله گفتندی خدا بدهد ترا

    پس بده گر میدهی ای پادشاه

    شاه هرگز از گدا چیزی نخواست

    گر نخواهد خالق شاهان رواست

    چون حوالت با تو آمد در پذیر

    وین گدا را دست گیر ای دست گیر

    پادشاها چون همه هیچیم ما

    سر ز فرمان تو چون پیچیم ما

    قدرت وعلم وارادت چون تراست

    هرچه خواهی میتوانی کرد راست

    گرچه کردم جرم بسیار ای خدای

    قادری ناکرده انگار ای خدای

    هست جود و فضل تو بحری عظیم

    در بر آن کی بود امکان بیم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha