به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
گرفتاری به قدر رشته آمال می باشد
دلی کز آرزو شد پاک فارغبال می باشد
شبیخون نسیم صبح را افسانه می داند
سر هر کس گرانخواب از می اقبال می باشد
شدم سر در هوا از کوته اندیشی، ندانستم
که باغ دلگشا اینجا به زیر بال می باشد
زجمعیت نباشد بهره ای چشم حریصان را
زخرمن گرد رزق دیده غربال می باشد
همان بهتر که نگشایی لب پرشکوه ما را
چه غیر از خون گره در پرده تبخال می باشد؟
ندارد چون سر بیمار آسایش به یک بالین
زبان هر که در فرمان قیل و قال می باشد
نگردد چشم حسرت مانع عمر از سبکسیری
کجا سد ره آب روان غربال می باشد؟
زغفلت عین ادبارست اقبال خودآرایان
که دایم دیده طاوس در دنبال می باشد
صدف را می شود مهر خموشی دانه گوهر
زبان و اصلان از لاف و دعوی لال می باشد
مرا هم صبح امید از خط او می شود طالع
شب ادبار اگر آبستن اقبال می باشد
زتسلیم و رضا آزاده ای صائب خبر دارد
که در فقر و غنا حالش به یک منوال می باشد
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.