صائب تبریزی
غزل 5001 - 6000
غزل شمارهٔ ۵۷۳۰: اگر چه در چمن روزگار خار و خسم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
اگر چه در چمن روزگار خار و خسم چو لاله داغ بود گل ز گرمی نفسم درین ریاض من آن بلبلم که می آید صدای خنده گل از شکستن قفسم به جرم هرزه درایی مرا ز باغ مران که آرمیده تر از بوی گل بود نفسم چنان گزیده مرا آستین فشانی خلق که التفات به شکر نمی کند مگسم بغیر سایه مرا نیست زان شکار دگر که من از طول امل سالهاست در مرسم ز من عزیزتری نیست ملک خواری را اگر چه در نظر اعتبار هیچ کسم اگر چه رفته ام از تنگنای چرخ برون همان ز تنگی جا تنگ می شود نفسم دو اربعین بسر آمد ز زندگانی من هنوز در خم گردون شراب نیمرسم مکن از مردم بالغ نظر حساب مرا که با سفیدی مو شیر خواره هوسم روم به خواب چو افسانه از ترانه خویش اگر چه باعث بیداری هزار کسم ز حد خویش به مستی نمی روم بیرون درین حظیره در بسته ایمن از عسسم چه حاجت است به بند دگر مرا صائب که من ز لاغری خود همیشه در قفسم صائب تبریزی