صائب تبریزی
غزل 5001 - 6000
غزل شمارهٔ ۵۰۱۲: کسی که دیدن روی تو کرد حیرانش
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
کسی که دیدن روی تو کرد حیرانش به دیده آب نگردد ز مهر تابانش گل عذار تو را حاجت نگهبان نیست که هست از عرق شرم خود نگهبانش کند ز لطف بدن کار اخگر سوزان فتد اگر گل بی خار در گریبانش اگر چه مایده حسن را نهایت نیست ز پاره دل خویش است رزق مهمانش گل صباح،دربسته آیدش به نظر فتاد دیده هر کس به روی خندانش مرا ز پسته دهانی است چشم دلسوزی که شور حشر بود گرده نمکدانش به هیچ قطره باران به چشم کم منگر که هست مخزن گوهر ز سینه چاکانش ز لقمه حرص گدا کم نمی شود صائب لب سؤال دگر می شود لب نانش صائب تبریزی