صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۱۷۸۶: ز اضطراب دل آن زلف تابدار شکست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ز اضطراب دل آن زلف تابدار شکست ز خامکاری این میوه شاخسار شکست ادب گزین که چو منصور هر که شوخی کرد ادیب عشق سرش را به چوب دار شکست چو غنچه هر که به لخت جگر قناعت کرد کلاه گوشه تواند به روزگار شکست نفس ز سینه من زخمدار می آید که اشک در جگرم تیغ آبدار شکست سپند آتشم از جوش خون گل، که مباد فتد به بیضه بلبل درین بهار، شکست به اشک تاک بشویید زخمهای مرا که شیشه بر سر من خشکی خمار شکست چنان ز شوکت حسن تو انجمن شد تنگ که شمع را مژه در چشم اشکبار شکست دلم شکست ز گرد ملال، طالع بین که آبگینه ز سنگینی غبار شکست که دیده است ظفر از شکستگان باشد؟ خزان چهره من رنگ نوبهار شکست ز اضطراب دل ایمن چسان شوم صائب؟ که شیشه در بغل من هزار بار شکست صائب تبریزی