صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۶۳: چون ز می افروختی آن عارض پر نور را
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چون ز می افروختی آن عارض پر نور را داغ بی تابی چراغان کرد کوه طور را از سر پر شور ما ای عقل ناقص در گذر پاسبانی نیست حاجت خانه زنبور را بر گل رخسار او آن خال دلکش را ببین بر کف دست سلیمان گر ندیدی مور را بلبل بی شرم گرم ناله بیجا گشته است عاشق خاموش باید غنچه مستور را ای خط بی رحم، دست از دانه خالش بدار از نظر پنهان مکن، دلخوش کن صد مور را پیش ازین خالش چنین بی رحم و سنگین دل نبود خط مشکین کرد خاک آلود این زنبور را درد را با دردمندان التفات دیگرست با سر بندست پیوند دگر ساطور را هر متاعی را خریداری است صائب در جهان بهر زخم عاشقان دارد قیامت شور را صائب تبریزی