صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۵۶: آه می باشد مسلسل خاطر افگار را
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آه می باشد مسلسل خاطر افگار را در درازی نیست کوتاهی شب بیمار را عشق می آرد دل افسرده ما را به شور مطرب از طوفان سزد دریای لنگردار را نیست ممکن عشق را در سینه پنهان داشتن قرب این آیینه طوطی می کند زنگار را سایه مژگان گرانی می کند بر چشم یار از پرستاران بود بیماری این بیمار را نیست ممکن فرق کردن، گر نباشد پیچ و تاب از میان نازک او رشته زنار را بی نیاز از می بود رخسار شرم آلود یار نیست حاجت شبنم بیگانه این گلزار را بوالهوس را دایم از تیغ تغافل خسته دار برمیاور زینهار از دست گلچین خار را از همان راهی که آمد گل مسافر می شود باغبان بیهوده می بندد در گلزار را در بهاران پوست بر تن پرده بیگانگی است یا بسوزان، یا به می ده جبه و دستار را برق را در خنده ای طی گشت طومار حیات زندگی کوتاه باشد چون شرر اشرار را گر چه بتوان از زبان خوش دهان خصم بست هیچ افسون چون ندیدن نیست روی مار را خلق در مهد زمین از خواب غفلت مانده اند ور نه گهواره است زندان مردم بیدار را آیه رحمت کند اهل معاصی را دلیر شد ز خط سبز گستاخی فزون اغیار را می زند از شرم صائب سینه را بر تیغ کوه دید تا کبک دری آن سرو خوش رفتار را صائب تبریزی