صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۲۴: سخت می خواهم که در آغوش تنگ آرم ترا
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
سخت می خواهم که در آغوش تنگ آرم ترا هر قدر افشرده ای دل را، بیفشارم ترا عمرها شد تا کمند آه را چین می کنم بر امید آن که روزی در کمند آرم ترا از لطافت گر چه ممکن نیست دیدن روی تو رو به هر جانب که آرم در نظر دارم ترا در سر مستی گر از زانوی من بالین کنی بوسه در لعل شراب آلود نگذارم ترا می شود نیلوفری از برگ گل اندام تو من به جرأت در بغل چون تنگ افشارم ترا؟ از نگاه خشک، منع چشم من انصاف نیست دست گل چیدن ندارم، خار دیوارم ترا ناشنیدن می شود مهر دهانم بی سخن گر غباری هست بر خاطر ز گفتارم ترا از رهایی هر زمان بودم اسیر عالمی فارغم از هر دو عالم تا گرفتارم ترا ای که می پرسی چه پیش آمد که پیدا نیستی خویشتن را کرده ام گم تا طلبکارم ترا از من ای آرام جان، احوال صائب را مپرس خاطر آسوده ای داری، چه آزارم ترا؟ صائب تبریزی