تیمورشاه درانی
غزل ها
غزل 168: خون شد بتا دلم بامید وفای تو
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
خون شد بتا دلم بامید وفای تو تاکی بخلق شکوه کنم از جفای تو از خویش و آشنا همه بیگانه گشته ام ای سرو ناز تا شده ام آشنای تو گر صد هزار جان بودم ای قرار جان چون آیی ام بکلبه نمایم فدای تو ای پادشاه حسن خدا را ترحمی برحال خسته یی که ز جان شد گدای تو خاکم اگر بباد رود بعد مردنم هرگز برون نمیرود از سر هوای تو از آب دیده بسکه بگریم کنم گلش برخاک راه چون نگرم نقش پای تو تیمور شاه گشته بیک دیدن ای صنم شیدای تو، اسیر تو و مبتلای تو تیمورشاه درانی