تیمورشاه درانی
غزل ها
غزل 3: بود از بس بیاد عارضت جان دل ما
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بود از بس بیاد عارضت جان دل ما شود بیرون گل خورشید از خاک گل ما بشوخی میکشد مارا به تیغ غمزه و ناز ندارد باک از خون شهید ان قاتل ما بگرد آستان کوی او گشتم هر چند نگردید عاقبت آنشوخ وحشی مائل ما بیان کردیم با هر کس غم احوال دل را نشد از هیچکس آسان بعالم مشکل ما مشو ای بی وفا غافل ز فیض جذبۀ عشق ترا در بر کشد آخر جنون کامل ما به پیش تیغ ابروی تو از شوق شهادت ندارد اشتیاق زندگانی بسمل ما بهشت آستان کوی جانان شه تیمور بود چون کعبۀ مقصود دائم منزل ما تیمورشاه درانی