کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    مغی در به روی از جهان بسته بود

    بتی را به خدمت میان بسته بود

    پس از چند سال آن نکوهیده کیش

    قضا حالتی صعبش آورد پیش

    به پای بت اندر به امید خیر

    بغلطید بیچاره بر خاک دیر

    که درمانده‌ام دست گیر ای صنم

    به جان آمدم رحم کن بر تنم

    بزارید در خدمتش بارها

    که هیچش به سامان نشد کارها

    بتی چون برآرد مهمات کس

    که نتواند از خود براندن مگس؟

    برآشفت کای پای بند ضلال

    به باطل پرستیدمت چند سال

    مهمی که در پیش دارم برآر

    و گر نه بخواهم ز پروردگار

    هنوز از بت آلوده رویش به خاک

    که کامش برآورد یزدان پاک

    حقایق شناسی در این خیره شد

    سر وقت صافی بر او تیره شد

    که سرگشته‌ای دون یزدان پرست

    هنوزش سر از خمر بتخانه مست

    دل از کفر و دست از خیانت نشست

    خدایش برآورد کامی که جست

    فرو رفت خاطر در این مشکلش

    که پیغامی آمد به گوش دلش

    که پیش صنم پیر ناقص عقول

    بسی گفت و قولش نیامد قبول

    گر از درگه ما شود نیز رد

    پس آنگه چه فرق از صنم تا صمد؟

    دل اندر صمد باید ای دوست بست

    که عاجزترند از صنم هر که هست

    محال است اگر سر بر این در نهی

    که باز آیدت دست حاجت تهی

    خدایا مقصر به کار آمدیم

    تهیدست و امیدوار آمدیم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha