کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    میوه فروشی که یمن جاش بود

    روبهکی خازن کالاش بود

    چشم ادب بر سر ره داشتی

    کلبه بقال نگه داشتی

    کیسه‌بری چند شگرفی نمود

    هیچ شگرفیش نمی‌کرد سود

    دیده به هم زد چو شتابش گرفت

    خفت و به خفتن رگ خوابش گرفت

    خفتن آن گرگ چو روبه بدید

    خواب در او آمد و سر درکشید

    کیسه بر آن خواب غنیمت شمرد

    آمد و از کیسه غنیمت ببرد

    هر که در این راه کند خوابگاه

    یا سرش از دست رود یا کلاه

    خیز نظامی نه گه خفتن است

    وقت به ترک همگی گفتن است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha