به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

مجیرالدین بیلقانی

مجیرالدین بیلقانیرباعی هاشمارهٔ ۳۹: بس دل که ز عشق تو سر خویش گرفت

990عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

بس دل که ز عشق تو سر خویش گرفت
بس جان که به بازار تو از دست برفت
عالم همه سوختی وزین کم نکنی
تا بر رخت آتشست و در پیش تو نفت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۳۸: دل در غم تو نقش امان جست و نیافت 2شمارهٔ ۳۹: بس دل که ز عشق تو سر خویش گرفت 3شمارهٔ ۴۰: آنرا که بد امید وصال از چشمت 4شمارهٔ ۴۱: دل بر سر کوی تست سرمست غمت 5شمارهٔ ۴۲: ای کم زده خورشید فلک از رایت 6شمارهٔ ۴۳: گندانی را کز آفتابه ش نم زاد 7شمارهٔ ۴۴: پیروزه آسمان نگینم زیبد 8شمارهٔ ۴۵: با من چو شبی به وصل در پیوندد 9شمارهٔ ۴۶: گر یار به خون تو کمر در بندد 10شمارهٔ ۴۷: گندانی را که گند بدعت دارد 11شمارهٔ ۴۸: دهر ار چه غم نامتناهی دارد 12شمارهٔ ۴۹: گل از رخ گلرنگ تو تشویر خورد 13شمارهٔ ۵۰: از روی خرد شعر ترا ای سره مرد 14شمارهٔ ۵۱: دل گر سوی لهو و ناز کم می یازد 15شمارهٔ ۵۲: چون طبع تو با یار جفا می ورزد 16شمارهٔ ۵۳: چون لشکر عارضه به بد رای تو زد 17شمارهٔ ۵۴: دریاب دلی را که به داغت سوزد 18شمارهٔ ۵۵: هر دم به تو خصمی دگرم برخیزد 19شمارهٔ ۵۶: گفتم ز سپاهان مدد جان خیزد 20شمارهٔ ۵۷: بر عمر دراز شه علامت باشد 21شمارهٔ ۵۸: شکرست که جان لطف بر جای بماند 22شمارهٔ ۵۹: با من ز تو یادگار جز درد نماند 23شمارهٔ ۶۰: از لشکر صبرم علمی بیش نماند 24شمارهٔ ۶۱: دل با تو برفت هیچ منزل که نماند 25شمارهٔ ۶۲: ای دوست مخور خون غم اندوزی چند 26شمارهٔ ۶۳: با چشم چگونه اشگ دارد پیوند؟27شمارهٔ ۶۴: بیش از مه رخسار تو پرتو نخرند 28شمارهٔ ۶۵: دست تو به جود طعنه در میخ زند 29شمارهٔ ۶۶: یارم سر سرو سایه ور می شکند 30شمارهٔ ۶۷: بر تیغ تو شاه روم سر عرضه کند 31شمارهٔ ۶۸: در کوی توام سینه پر سوز افگند 32شمارهٔ ۶۹: بر درگه وصل یار سرهنگانند 33شمارهٔ ۷۰: هر کو شرف خدمت تو بگزیند 34شمارهٔ ۷۱: لعل لبت ار به بوسه سرکش نبود 35شمارهٔ ۷۲: مگذار که سودم به زیان در برود 36شمارهٔ ۷۳: دوش ار چه دلم ز درد هجران پر بود 37شمارهٔ ۷۴: ابر آمد کز جود سرافراز شود 38شمارهٔ ۷۵: تن کیست که با وصل تو دمساز شود 39شمارهٔ ۷۶: یارم چو گه خشم کم آزرم شود 40شمارهٔ ۷۷: هر کو به جهان غمخور زلف تو شود 41شمارهٔ ۷۸: وقت است که حسن تو وبال تو شود 42شمارهٔ ۷۹: دل گر چه همه ساله جمالت خواهد 43شمارهٔ ۸۰: بلبل به سحر دو دیده پر خون آید 44شمارهٔ ۸۱: دوران فلک چون تو شهی ننماید 45شمارهٔ ۸۲: بنمای رخ ار کام منت می باید 46شمارهٔ ۸۳: خورشید رخت شبی که وصل آراید 47شمارهٔ ۸۴: ای صبر نگفتی چو غمی پیش آید 48شمارهٔ ۸۵: چون حق مروت و کرم نگزارید 49شمارهٔ ۸۶: چون کار من از شهاب بر چرخ رسید 50شمارهٔ ۸۷: برخاست دلم تا دگری بگزیند 51شمارهٔ ۸۸: آن دل که ز غم خون شد اگر به بیند 52شمارهٔ ۸۹: یاد تو چو جان در دل من بنشیند 53شمارهٔ ۹۰: ای دل طمع از جفاپرستی بردار 54شمارهٔ ۹۱: جانم به سر زلف مشوش بگذار 55شمارهٔ ۹۲: ای از غم هجران تو ای طرفه نگار 56شمارهٔ ۹۳: یارم سخن عشوه نهاد اندر بار 57شمارهٔ ۹۴: یک تیر جفا نماند کان زیبا یار 58شمارهٔ ۹۵: با من چو گل ار شبی بپیوندد یار 59شمارهٔ ۹۶: ای دل ز ره دراز می آید یار 60شمارهٔ ۹۷: گر دیده بدی روی ترا یوسف مصر 61شمارهٔ ۹۸: من دوش به یار گفتم ای تنگ شکر 62شمارهٔ ۹۹: چون لطف سماع هست جامی کم گیر 63شمارهٔ ۱۰۰: با یار جفا جوی پس از هجر دراز 64شمارهٔ ۱۰۱: بی زلف تو شد چشم من از ابر خجل 65شمارهٔ ۱۰۲: یک دست به مصحف و دگر دست به جام 66شمارهٔ ۱۰۳: دی از می عشق مست برخاسته ام 67شمارهٔ ۱۰۴: ای چرخ به زیر پای تو پست شدم 68شمارهٔ ۱۰۵: گفتم که مگر داد بزرگی دادم؟69شمارهٔ ۱۰۶: گفتم که به مهر یار دل بسپردم 70شمارهٔ ۱۰۷: گفتم ز دم سرد رهان یک بارم 71شمارهٔ ۱۰۸: چون عود اگر چه تن بلاکش دارم 72شمارهٔ ۱۰۹: از چشم خود ابر را خجل می دارم 73شمارهٔ ۱۱۰: دل بر تو فشانم ار بسوزی جگرم 74شمارهٔ ۱۱۱: تا کی غم وصل تو پر آوازه خورم 75شمارهٔ ۱۱۲: چون در شب هجر تو فرو شد روزم 76شمارهٔ ۱۱۳: گفتم به مراعات دل و تن برسم 77شمارهٔ ۱۱۴: تن کو که بدو ناز و دلال تو کشم؟78شمارهٔ ۱۱۵: ماییم درین زمانه سر دفتر غم 79شمارهٔ ۱۱۶: جان خواست ز من دوش بت دلگسلم 80شمارهٔ ۱۱۷: پیوسته ز روزگار دشمن کامم 81شمارهٔ ۱۱۸: روزی که سراپرده بر افلاک زنم 82شمارهٔ ۱۱۹: در شیوه عشق بیش ازین کم نزنم 83شمارهٔ ۱۲۰: با دل گفتم کای دل پرفن! چکنم؟84شمارهٔ ۱۲۱: چندانکه به کار خود فرو می بینم 85شمارهٔ ۱۲۲: هر عذر که با یار بداندیش نهم 86شمارهٔ ۱۲۳: چون غنچه اگر بند دهان بگشایم 87شمارهٔ ۱۲۴: گر معتکف در وثاق تو نیم 88شمارهٔ ۱۲۵: ای دیده اقبال به رویت نگران 89شمارهٔ ۱۲۶: مه اهل سپاهان و مه بدعهدیشان 90شمارهٔ ۱۲۷: زان زر هوسی که خیزد از کان سخن 91شمارهٔ ۱۲۸: آن عاقل دوست همچو ابله دشمن 92شمارهٔ ۱۲۹: تقویم نو ای معجز طبع تو سخن!93شمارهٔ ۱۳۰: صد طعنه ز هر گدای می خوردم من 94شمارهٔ ۱۳۱: آساید اگر شوی تو همخوابه من 95شمارهٔ ۱۳۲: کندم همه شب ریش ز عشقت تا تو!96شمارهٔ ۱۳۳: ای گشته زیان مملکت سود از تو!97شمارهٔ ۱۳۴: هر تخم که کاشتم نیامد به درو 98شمارهٔ ۱۳۵: چون سایه نه نیستم نه هستم بی تو 99شمارهٔ ۱۳۶: وصلی که مرا به ناز پروردی کو؟100شمارهٔ ۱۳۷: ای شب چکنم چاره! من از بهر خدای 101شمارهٔ ۱۳۸: ای برده دلم به صد هزار استادی!102شمارهٔ ۱۳۹: صد عشوه نغز و دلستان آوردی 103شمارهٔ ۱۴۰: با دل گفتم چو دلبری بگزیدی 104شمارهٔ ۱۴۱: ای موی سپید! اگر شبی با یاری 105شمارهٔ ۱۴۲: ای دل! تو اگر ز رنج جان پرهیزی 106شمارهٔ ۱۴۳: زان دل ز من ای سرو سهی! نستانی 107شمارهٔ ۱۴۴: هر شب صنما! که رای زی خنده کنی 108شمارهٔ ۱۴۵: یک دم به وصال با رهی ناسایی 109شمارهٔ ۱۴۶: آنکس که به چهره بوستانیست تویی 110شمارهٔ ۱۴۷: در معرکه شیر آتش انگیز تویی 111شمارهٔ ۱۴۸: دل گفت مرا که آن بت از دلجویی 112شمارهٔ ۱۴۹: ای غم! تو فراق من گزینی گویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ