چون دید زینب شمر را به میدان
بر سر زد و گفتا به آه و افغان
در نزد ابن سعد نامسلمان
*****
ای ابن سعد این تشنه لب حسین است
این خسرو عالی نسب حسین است
*****
از خنجر و تیر و سنان و پیکان
*****
ای ابن سعد این تشنه لب حسین است
این خسرو عالی نسب حسین است
*****
ای بیحیا مگر دلت ز سنگ است
کفار را از کرده تو ننگ است
آخر حسین من بود مسلمان
*****
ای ابن سعد این تشنه لب حسین است
این خسرو عالی نسب حسین است
*****
چندین جفا در قتل بیگناهی
غیر از حسین نبود مرا پناهی
رحمی نما بر حال این غریبان
*****
ای ابن سعد این تشنه لب حسین است
این خسرو عالی نسب حسین است
*****
زار و غریب و بیمعین و عطشان
*****
ای ابن سعد این تشنه لب حسین است
این خسرو عالی نسب حسین است
*****
از تشنگی رفته ز پیکرش تاب
او را به وقت مرگ کن تو سیراب
راضی مشو عطشان حسین دهد جان
*****
ای ابن سعد این تشنه لب حسین است
این خسرو عالی نسب حسین است
*****
ای کرده راه کفر و کینه را طی
گشته بهار بیکسان ز تو دی
خنجر در این صحرا به روی مهمان
*****
ای ابن سعد این تشنه لب حسین است
این خسرو عالی نسب حسین است
*****
سیل سرشک از دیده کرد جاری
گفتا چه (صامت) با دل پریشان
*****
ای ابن سعد این تشنه لب حسین است
این خسر عالی نسب حسین است