به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
طالبی را کو طلب میکرد راز
گفت یک روزی اویس پاکباز
روی آن دارد که تو در راه بیم
تا که جان داری چنان باشی مقیم
کاین همه خلق جهان را آشکار
گوئیا تو کشتهٔ از درد کار
تا نباشد این چنین دردی ترا
ننگ باشد خواندن مردی ترا
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.