کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    زین گدائی بر ایاز آشفته شد

    این سخن در پیش سلطان گفته شد

    پیش خویشش خواند حالی شهریار

    گفت ازین پس با ایازت نیست کار

    گر بود کاریت بیم کشتن است

    تو نمیدانی کایاز آن من است

    مرد گفت ای پادشاه حق شناس

    گر ازان تست این ساعت ایاس

    عشق نیست آن تو من اکنون شدم

    عشق بردم وز میان بیرون شدم

    گر کنی از وی فراقی حاصلم

    چون توانی برد عشقش از دلم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha