به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

طغرای مشهدی

طغرای مشهدیبیت ها بر گزیده از غزل هاشمارهٔ ۵۷۳: در وفا، انکار آن شوخ ستمگر می کنم - آنچه از بی رحمی اش گویند، باور می کنم

740عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

در وفا، انکار آن شوخ ستمگر می کنم
آنچه از بی رحمی اش گویند، باور می کنم
چرخ می خندد ز روی شادمانی تا سحر
شام غم چون گریه از بیداد اختر می کنم
دل تسلی نیست در ماتمسرای فوت وقت
گر دو عالم خاک را یکبار بر سر می کنم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۵۷۲: خوش آنکه موج زن وصل آن نگار شوم - ...2شمارهٔ ۵۷۳: در وفا، انکار آن شوخ ستمگر می کنم ...3شمارهٔ ۵۷۴: یاد ایامی که ما هم دستگاهی داشتیم ...4شمارهٔ ۵۷۵: کار اگر چنین باشد، مزد کار ما معل ...5شمارهٔ ۵۷۶: طرب گل کرده از هر شاخ و گل چیدن ن ...6شمارهٔ ۵۷۷: چه سان منزل شناس راه دل باشم، که ...7شمارهٔ ۵۷۸: بس که در راه طلب، سرگشتگی آمد به ...8شمارهٔ ۵۷۹: تسلی بخش طفلان نیست جز نزدیکی ماد ...9شمارهٔ ۵۸۰: در عزای کوهکن از بس که بر هم خورد ...10شمارهٔ ۵۸۱: هرگز چو ریگ شیشه ساعت نشد نصیب - ...11شمارهٔ ۵۸۲: همچو طفل نوسخن، یک حرف ما مربوط ن ...12شمارهٔ ۵۸۳: نشنود از من کسی یک حرف پیش از حرف ...13شمارهٔ ۵۸۴: ندارد انتها باران اشکم - بترس از ...14شمارهٔ ۵۸۵: اگر چو آینه سر تا قدم شوی همه چشم ...15شمارهٔ ۵۸۶: عاشقان را تاب حرف مردن معشوق نیست ...16شمارهٔ ۵۸۷: برهم خورد از گفتگو، ربط به هم پیو ...17شمارهٔ ۵۸۸: نزد آنهایی که با دل کارشان افتاده ...18شمارهٔ ۵۸۹: دو بوس از لب لعل جانان گرفتن - بو ...19شمارهٔ ۵۹۰: می رود بر باد، خاکم از لگدکوب ستم ...20شمارهٔ ۵۹۱: بر سر خوان امید، قحط دم آب شد - ب ...21شمارهٔ ۵۹۲: خدایا آن صنم را مایل حسن آزمایی ک ...22شمارهٔ ۵۹۳: باشد اگر امید اثر با گریستن - کی ...23شمارهٔ ۵۹۴: بازی خور عقلم، سگ دیوانه به از من ...24شمارهٔ ۵۹۵: فلک در خورد بالا بردنت می افکند پ ...25شمارهٔ ۵۹۶: بس که بی برگیم، بعد از درگذشتن، ه ...26شمارهٔ ۵۹۷: درد مینای سپهرند همه خلق جهان - چ ...27شمارهٔ ۵۹۸: به زیر زلف تا کی رویت از عاشق نها ...28شمارهٔ ۵۹۹: پیوسته طلبکار شراب است دل من - گر ...29شمارهٔ ۶۰۰: چون باده می کند مست، ما را هوای ب ...30شمارهٔ ۶۰۱: گر باده می خری، به زر گل خرید کن ...31شمارهٔ ۶۰۲: بگذر از تحریر، بلبل! فکر تقریری ب ...32شمارهٔ ۶۰۳: در آتشم فکند که بی دود و دم نشین ...33شمارهٔ ۶۰۴: تا نخندد بر تو صد گوهرشناس - ای خ ...34شمارهٔ ۶۰۵: بس که آن گل صبحدم با آب و تاب آید ...35شمارهٔ ۶۰۶: می نماید خویش را عریان به رندان ع ...36شمارهٔ ۶۰۷: بود چون زلف شب، گیسوی شوخ می پرست ...37شمارهٔ ۶۰۸: جان من رفتی، چه سان خواهم ز هجران ...38شمارهٔ ۶۰۹: ناکامی ما بین، که به عشرتگه گیتی ...39شمارهٔ ۶۱۰: طالع برگشته کز وی می رسد ما را شک ...40شمارهٔ ۶۱۱: خنده طرب از تو، گریه و فغان از من ...41شمارهٔ ۶۱۲: گفتی عرق دوباره چو شد، تند می شود ...42شمارهٔ ۶۱۳: قدرشناس شاخ گل، قامت یار من ببین ...43شمارهٔ ۶۱۴: سر تنها روی چون جاده باید داشتن ط ...44شمارهٔ ۶۱۵: بزم بی نور است، از جام طرب می نوش ...45شمارهٔ ۶۱۶: ز بی برگی بود لبریز رونق گلستان م ...46شمارهٔ ۶۱۷: می رود از گردش گردون، چه زیبا و چ ...47شمارهٔ ۶۱۸: طلب کردم رهی از باغبان درجستن آن ...48شمارهٔ ۶۱۹: مطرب امشب دل به فکر حسن خلقش داده ...49شمارهٔ ۶۲۰: زلف شبرنگ، پریشان بر و دوش مکن - ...50شمارهٔ ۶۲۱: ز بهار برگ الوان، ز کفت حنای رنگی ...51شمارهٔ ۶۲۲: ز شوق آنکه بنشیند درو یک لحظه یار ...52شمارهٔ ۶۲۳: شد سفید از انتظارت چشم تر، بنمای ...53شمارهٔ ۶۲۴: ز چشمان او چون نخواهم نگاهی؟ - که ...54شمارهٔ ۶۲۵: ما عشقباز گریه چه دانیم خنده چیست ...55شمارهٔ ۶۲۶: بیهوده گشتیم، مهمان گردون - رزقی ...56شمارهٔ ۶۲۷: ماییم و گفتن شعر، در وصف آن گل رو ...57شمارهٔ ۶۲۸: هر چه می گویی، ز چشم عشوه پردازش ...58شمارهٔ ۶۲۹: در مدرسه عشق، به نادانی من کو؟ - ...59شمارهٔ ۶۳۰: دارم ز دیدن گل نوخیز خود، چو شمع ...60شمارهٔ ۶۳۱: دختری کز سایه رز می رمید - گشته ر ...61شمارهٔ ۶۳۲: بهر حفظ سیم و زر، کارش درشتی کردن ...62شمارهٔ ۶۳۳: ناله برگشت ز لب از فرح دیدن تو - ...63شمارهٔ ۶۳۴: کردم چو ساز گریه، بیا صد نوا شنو ...64شمارهٔ ۶۳۵: رام کسی نیست یار، کس چه بگوید به ...65شمارهٔ ۶۳۶: بدن غنچه نباشد به صفای تن او - نی ...66شمارهٔ ۶۳۷: در ته دریا، تنش از تشنگی گردید خش ...67شمارهٔ ۶۳۸: گر بلغزد بر کنار جوی هستی پای سرو ...68شمارهٔ ۶۳۹: بی برکت است چیزی، کان در شماره آی ...69شمارهٔ ۶۴۰: دلم صدره به گلشن رفته، لیکن - ز ش ...70شمارهٔ ۶۴۱: نی به میناکار دارم، نی به خم، نی ...71شمارهٔ ۶۴۲: چرخ نامرد است، اگر مردی ازو یاری ...72شمارهٔ ۶۴۳: روز جزا برآیم، ساغر به کف نهاده - ...73شمارهٔ ۶۴۴: باز بر بال و پرم گرد هوس پیچیده - ...74شمارهٔ ۶۴۵: گل قبا آرد بر ما، غنچه گردد افسر ...75شمارهٔ ۶۴۶: ز بس می روید امشب از چراغ ما گل ش ...76شمارهٔ ۶۴۷: پژمرده بود حسن بت دست رسیده - رنگ ...77شمارهٔ ۶۴۸: شیشه بیار ساقیا، از پی هم پیاله د ...78شمارهٔ ۶۴۹: دست رد بر ساغر صهبا منه - بدعتی د ...79شمارهٔ ۶۵۰: تن ما سرشته خون، دل ما چکیده غم - ...80شمارهٔ ۶۵۱: از تیرگی چه شکوه به غربت، که همچو ...81شمارهٔ ۶۵۲: ادب خاموش دارد بار شوق عشقبازان ر ...82شمارهٔ ۶۵۳: در سمن زار تنت جلوه کند نیلوفر - ...83شمارهٔ ۶۵۴: کاش عذری در گنهکاری نمی گفتم به ی ...84شمارهٔ ۶۵۵: می بکش، می ولی حکیمانه - خرد از ک ...85شمارهٔ ۶۵۶: بس که پاشید ازو ناز و نیاز از من ...86شمارهٔ ۶۵۷: به قرابه از صبوحی، قدح شراب مانده ...87شمارهٔ ۶۵۸: یارب از نسرین، چراغ لاله را پروان ...88شمارهٔ ۶۵۹: کسی که دیده ور افتاده در سرای وجو ...89شمارهٔ ۶۶۰: دلا اگر سر تعلیم من توانی داشت - ...90شمارهٔ ۶۶۱: طرح وارونی نشد در ساغرم اکنون پدی ...91شمارهٔ ۶۶۲: نیم در کسوت فقر از فلک ممنون احسا ...92شمارهٔ ۶۶۳: دوران به آب می کرد، طرح ایاغ لاله ...93شمارهٔ ۶۶۴: ساقیا لب تشنه ام، آبی چو لعل تر ب ...94شمارهٔ ۶۶۵: مردمکم داده تن به خاک نشینی - بی ...95شمارهٔ ۶۶۶: از کوه چون بزرگان، فیضی نمی تراود ...96شمارهٔ ۶۶۷: ای گشوده چشمت از هر سو در میخانه ...97شمارهٔ ۶۶۸: داغ رشک باغبان کهنه اش گل می کند ...98شمارهٔ ۶۶۹: زاهدا پیمانه ات چون پر شود از دور ...99شمارهٔ ۶۷۰: تو خود مهری، ولیکن با سیه روز غم ...100شمارهٔ ۶۷۱: چه لذت وجود مرا از جوانی؟ - که گش ...101شمارهٔ ۶۷۲: شمع است مرا حجت این حرف که بی جرم ...102شمارهٔ ۶۷۳: چشم پرخون و نگردید دل ما خالی - ب ...103شمارهٔ ۶۷۴: دلا غیر از رهی کز دیدن او می روی ...104شمارهٔ ۶۷۵: جنگ با من دارد ای دل تا طلبکارش ت ...105شمارهٔ ۶۷۶: کس چه می داند که پیمانت نمی ماند ...106شمارهٔ ۶۷۷: به آن گل می توانی همچو شبنم گشت ه ...107شمارهٔ ۶۷۸: از بس که دارم زین چمن، درد و غم آ ...108شمارهٔ ۶۷۹: صورت پذیر درد است، دیبای زندگانی ...109شمارهٔ ۶۸۰: چون نمدپوش شدی، خدمت قیصر نکنی - ...110شمارهٔ ۶۸۱: نه دود است این که بر اطراف روی شم ...111شمارهٔ ۶۸۲: داد بی موجب عنانم را به دست رهزنی ...112شمارهٔ ۶۸۳: بس که هر سو رخنه دارد کلبه ام چون ...113شمارهٔ ۶۸۴: من و ذوق باده نوشی، ز ایاغ صبحگاه ...114شمارهٔ ۶۸۵: بکش ساغر پیاپی تا به رنگ ارغوان ب ...115شمارهٔ ۶۸۶: چشم مرا آب داد، تازگی روی می - رن ...116شمارهٔ ۶۸۷: پریده بلبل و مانده ست آشیان از وی ...117شمارهٔ ۶۸۸: از غم دنیا نباشد هیچ کس جان بردنی ...118شمارهٔ ۶۸۹: ز خوان صحبت یاران، چو شیشه ساعت - ...119شمارهٔ ۶۹۰: بر ما چه سان نخندد، دام و قفس ز ه ...120شمارهٔ ۶۹۱: چو یاقوت از زمین هم در وطن گر پست ...121شمارهٔ ۶۹۲: ما به جای قطره، دریا ریختیم از چش ...122شمارهٔ ۶۹۳: گفتی که در دل تو، نگشود خاطر من - ...123شمارهٔ ۶۹۴: روز و شب جام به کف دارم و محروم ش ...124شمارهٔ ۶۹۵: قتل ما بی دست و پایان را دلیری شر ...125شمارهٔ ۶۹۶: رخ لاله، زلف سنبل، لب غنچه، صوت ب ...126شمارهٔ ۶۹۷: در راه کوی جانان، منت کش بلد نیست ...127شمارهٔ ۶۹۸: چون نگرداند ورق، از بیم آه و ناله ...128شمارهٔ ۶۹۹: دلا در زیر بار آرزو بسیار می مانی ...129شمارهٔ ۷۰۰: ای که داری گله از دست فراموشی یار ...130شمارهٔ ۷۰۱: کشتی ز بی آرامی ام، آرام جان کیست ...131شمارهٔ ۷۰۲: بر دیده گذارم کف پایی که تو داری ...132شمارهٔ ۷۰۳: گر به مهر همه چون صبح برآرم نفسی ...133شمارهٔ ۷۰۴: آتشین رخسار ما شمعی ست بزم حسن را ...134شمارهٔ ۷۰۵: نخواهی داشت رنگ از سوختن هم، ای خ ...135شمارهٔ ۷۰۶: در کار معنی پروری کافتاده ناحق بر ...136شمارهٔ ۷۰۷: در کوچه زنجیر به خاکم بسپارید - ر ...137شمارهٔ ۷۰۸: قسمت ما درد بسیار است و درمان اند ...138شمارهٔ ۷۰۹: اگر با ما سیه بختان بود ماه جهانت ...139شمارهٔ ۷۱۰: چو رخ در آینه بینی، گل آرزو نکنی ...140شمارهٔ ۷۱۱: زین گونه گر شیرین بود، لعل لب نوش ...141شمارهٔ ۷۱۲: خوش آن کز یاری دوران چو مینا - بب ...142شمارهٔ ۷۱۳: دامن آرزویم پر شده از گوهر اشک - ...143شمارهٔ ۷۱۴: از گل غمها به رنگ غنچه پژمرده است ...144شمارهٔ ۷۱۵: به این بی برگی ات در برگرفتم، نرگ ...145شمارهٔ ۷۱۶: از نیک و بد کشیدیم، آزار آشنایی - ...146شمارهٔ ۷۱۷: چون ز تنهایی غربت برهانم خود را؟ ...147شمارهٔ ۷۱۸: کنم گر جان فدای کودک اشک - به خون ...148شمارهٔ ۷۱۹: بس که برگرد تو گشتم، سر من می گرد ...149شمارهٔ ۷۲۰: زندگی می آورد ای شمع، آب جوی صبح ...150شمارهٔ ۷۲۱: نه تلاش سیر گلشن، نه سر کنار جویی ...151شمارهٔ ۷۲۲: در دیار غم به غیر از کودکان اشک م ...152شمارهٔ ۷۲۳: چو آن سربسته مینایی که دارد باده ...153شمارهٔ ۷۲۴: باغبان چون نکند خنده ز بی عقلی تو ...154شمارهٔ ۷۲۵: حاصل دنیا و دین را مفت نستاند کسی ...155شمارهٔ ۷۲۶: از بس که به ما نظر نداری - در خاط ...156شمارهٔ ۷۲۷: ای چرخ ناملایم، با مردمان چه داری ...157شمارهٔ ۷۲۸: طرب می چکد از صدای صراحی - مقام ن ...158شمارهٔ ۷۲۹: شکری شود زبانم، چو به حرف من بخند ...159شمارهٔ ۷۳۰: سرکشی در صورت افتادگی زیبنده نیست ...160شمارهٔ ۷۳۱: ای روی تو سردفتر گلهای بهاری - به ...161شمارهٔ ۷۳۲: دهان غنچه، روی گل، جبین نسترن دار ...162شمارهٔ ۷۳۳: بس که از روی نزاکت بر ما می آیی - ...163شمارهٔ ۷۳۴: به ز سر رشته عقل است گر از طره خو ...164شمارهٔ ۷۳۵: تا تو رفتی، زندگی رفت از برم، باز ...165شمارهٔ ۷۳۶: دلا مخواب که در کارخانه قسمت - صف ...166شمارهٔ ۷۳۷: هر طرف صد گل سیراب نشاط است، ولی ...167شمارهٔ ۷۳۸: گشودم لب که با مطرب برآرم یک نفس ...168شمارهٔ ۷۳۹: خورشید مشت خاری ست، جایی که گل تو ...169شمارهٔ ۷۴۰: گل نورسی، ولیکن ز غرور تازگیها - ...170شمارهٔ ۷۴۱: یک سخن نشنیدم ای گل از دهان نازکت ...171شمارهٔ ۷۴۲: به زلفت می کند از آشنایی شانه همر ...172شمارهٔ ۷۴۳: قطره پیمایی ست کار ساقی بزم فلک - ...173شمارهٔ ۷۴۴: رویش چو آفتاب است، او را نمی شناس ...174شمارهٔ ۷۴۵: جوان مردم، ولیکن نه زنی دارم نه ف ...175شمارهٔ ۷۴۶: به برگ عیش رسم، گر چو نوبهار آیی ...176شمارهٔ ۷۴۷: گر نشینم، جای می گیرم به پهلوی غم ...177شمارهٔ ۷۴۸: جانا ز تو شادم به سلامی و پیامی - ...178شمارهٔ ۷۴۹: من نه ابرم، نه تو گل، بهر چه در ب ...179شمارهٔ ۷۵۰: از بس گل ناسازی ام در جیب و دامن ...180شمارهٔ ۷۵۱: بی وضو، دست به پیمانه صهبا نکنی - ...181شمارهٔ ۷۵۲: آخر این جان سبکروح ز تن خواهد رفت ...182شمارهٔ ۷۵۳: بس که گشته شیوه اسلامیان حق دشمنی ...183شمارهٔ ۷۵۴: ای که گویی فیض دارد سرزمین مصر و ...184شمارهٔ ۷۵۵: نسترن می طلبد از بدنت خوشبویی - ر ...185شمارهٔ ۷۵۶: هر دو بی مثلیم در هنگامه ناز و نی ...186شمارهٔ ۷۵۷: رزقم چو یاقوت، از تنگ بختی - خون ...187شمارهٔ ۷۵۸: در باغ گیتی، شد قسمت من - رزق معل ...188شمارهٔ ۷۵۹: سنگباران کرد شبنم بی رخ او باغ را ...189شمارهٔ ۷۶۰: چشم من سوی تو، چشم تو به سوی دگری ...190شمارهٔ ۷۶۱: ای شوخ لاله رخسار، باغ و بهار مای ...191شمارهٔ ۷۶۲: ندارد دیده ما طالع نظاره رویی - چ ...192شمارهٔ ۷۶۳: کهنه شد گلشن، ز جوی شیشه آبی نوش ...193شمارهٔ ۷۶۴: گل را نبود رونق رویی که تو داری - ...194شمارهٔ ۷۶۵: تازگیهای بهار از گل تر مستغنی ست ...195شمارهٔ ۷۶۶: غیر اگر سویت ببیند، رونپوشی، رخ ن ...196شمارهٔ ۷۶۷: صبوحی می کنم در اول شب - کنم چون ...197شمارهٔ ۷۶۸: برون رفتن چو تیر از خانه، می زیبد ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ