کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    جان به حسرت دادم و آزار دل بر جا بماند
    در جگر زان غمزه پیکانهای استغنا بماند
    وه که افسون جنون دست از گریبانم نداشت
    طوق رسوایی به گردن، بند غم بر پا بماند
    ای دل دیوانه، تن در ده به رسوایی که باز
    عقل نیک‌اندیش رفت و عشق بدفرما بماند
    عشق را عجز است لازم، ورنه هر بی‌درد را
    بر من از بهر چه این مقدار استیلا بماند
    کی ز ننگ عشقم از خون ریختن رستی، که من
    گر نماندم، داستانها از من رسوا بماند
    شد به بزم یار میلی بی‌خبر از ننگ غیر
    یار با اغیار بیرون رفت و او تنها بماند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha