کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دل به ابروی تو ای تازه جوان باید داد
    بوسه بر تیغ تو باید زد و جان باید داد
    شمه‌ای از خط سبز تو بیان باید کرد
    گوشمالی به همه سبزخطان باید داد
    یا نباید خم ابروی تو شمشیر کشد
    یا به یاران همه سر خط امان باید داد
    به هوای دهنت نقد روان باید باخت
    در بهای سخنت جان جهان باید داد
    چشم بیمار تو با زلف پریشان می‌گفت
    که به آشفته دلان تاب و توان باید داد
    خون مردم همه گر چشم تو ریزد شاید
    در کف مرد چرا تیر و کمان باید داد
    گر نمودم به همه روی تو را معذورم
    قبله را بر همهٔ خلق نشان باید داد
    به زیان کاری عشاق اگر خرسندی
    هر چه دارند سراسر به زیان باید داد
    پنجه در چنبر آن زلف دوتا باید زد
    تکیه بر حلقهٔ آن موی‌میان باید داد
    همه جا دیده بدان چاه ذقن باید دوخت
    همه دم بوسه بر آن کنج دهان باید داد
    آخر ای ساقی گل‌چهره فروغی را چند
    می ز خون مژه و لعل بتان باید داد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha