مجد همگر
قطعه ها
شمارهٔ ۸۷: ای به بوسیدن خاک در چرخ آسایت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای به بوسیدن خاک در چرخ آسایت جویبار فلک و اخضر گردون تشنه تیغ سیراب تر سبز تو با آنهمه آب روز و شب هست به خون یا به شبیخون تشنه تشنه شربت مرگ است عدو تا تیغت از جگر تافتگی هست به هر خون تشنه ز آتش صولت تو باد تهمتن رفته زآب انصاف تو در خاک فریدون تشنه به تولای درت بخت همایون مشتاق به تمنای رخت طایر میمون تشنه تو چو موسی شده بر عز تجلی واله خصم خوارت شده در خاک چو قارون تشنه بر کمال هنرت عق سکندر عاشق به زلال سخنت جان فلاطون تشنه حاسدت هست چو مستسقی بر ساحل آز اندرون آب تبه گشته و بیرون تشنه بنده را لهجه نظمی است که با لهجه او شد به آب سخنش لولو مکنون تشنه خانه چشم مرا آب ز سر شد ز پری وانگهی مردم او بی رخ تو چون تشنه به فسون جهد نمایم که کنم در خوابش نشود آری در خواب به افسون تشنه غرق سیلاب دو چشمان نیمی با لب خشک گر به خونم نشدی اختر وارون تشنه لب من تشنه بوسیدن خاک در تست چون به آب لب لیلی لب مجنون تشنه در چنین وقتی کآید گل میگون شراب وه که چونم به دمی زان می گلگون تشنه سوسماران همه را چشمه حیوان مشرب از قضا دان که بود ماهی ذوالنون تشنه خوان انعام تو گسترده و من گرسنه تر همچو ملاح بود بر لب جیحون تشنه مجد همگر