صائب تبریزی
غزل 3001 - 4000
غزل شمارهٔ ۳۱۴۸: دل شیرین نمی گردد به سیل از جای خود، ورنه
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دل شیرین نمی گردد به سیل از جای خود، ورنه زکوه بیستون تردستی من سنگ گرداند هوس را عشق می سازد دل سوزان من صائب خس و خاشاک را این شعله زرین چنگ گرداند نه از رحم است اگر رخسار جانان رنگ گرداند که از نیرنگ هر ساعت لباس جنگ گرداند مده راه شکایت خاطر آزرده ما را کز این سیل غبارآلود دریا رنگ گرداند ره خوابیده در دامان این صحرا نمی ماند مرا گر کاروانسالار پیشاهنگ گرداند غم عقبی به فارغبالی من برنمی آید چه حد دارد غم دنیا مرا دلتنگ گرداند؟ اگرچه آب گردیدم چو شبنم چشم آن دارم که بیرنگی مرا با خار و گل یکرنگ گرداند صائب تبریزی