فرخی یزدی
غزل ها
شماره ۹۴: هر آنکه سخت به من لاف آشنایی زد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هر آنکه سخت به من لافِ آشنایی زد به روزِ سختیِ من دم ز بی وفایی زد به بی نوایی خود شد دلم چو نی سوراخ دمی که نی به نوا داد بی نوایی زد دُکّانِ پستهٔ بی مغز بسته شد آن روز که با دهانِ تو لبخند خودنمایی زد دریده چشمیِ نرگس ببین که چشمِ ترا بدید و باز سر از گل ز بی حیایی زد فدای همّتِ آن رهروم که بر سرِ خار هزار افسرِ گل با برهنه پایی زد ز شوخِ پارسی آن شیخِ پارسا چه شنید که پشتِ پا به مقامات پارسایی زد مقام شانه به سر شد از آنکه سر تا پای همیشه دست به کارِ گره گشایی زد به روزگارِ رضا هر که را که من دیدم هزار مرتبه فریاد نارضایی زد به ناخداییِ این کشتیِ شکسته مناز که ناخدا نتواند دم از خدایی زد به من غزالِ غزل خوان من از آن شد رام که فرخی رهِ او با غزل سرایی زد فرخی یزدی