غالب دهلوی
غزل ها
شمارهٔ ۳۲۴: ز بس که با تو به هر شیوه آشناستمی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ز بس که با تو به هر شیوه آشناستمی به عشق مرکز پرگار فتنه هاستمی امیدگاه من و همچو من هزار یکی ست ز رشک درصدد ترک مدعاستمی سخن ز دشمن و غمهای ناگوارش نیست ز دوست داغ ستمهای نارواستمی دیت مگوی و ملامت مسنج و فتنه مگیر چه شد که هیچ کسم؟ بنده خداستمی به سرمه غوطه دهیدم که در سیه مستی ز شرمگینی چشمی سخن سراستمی ستم نگر که بدین بخت تیره ای که مراست ز بهر فرق عدو سایه هماستمی چگونه تنگ توانم کشیدنت به کنار که با تو در گله از تنگی قباستمی نکرده وعده که بر عاجزان ببخشاید امیدسنج فغانهای نارساستمی به باده داغ خودی از روان فرو شسته هلاک مشرب رندان پارساستمی به هرزه ذوق طلب می فزایدم غالب که باد در کف و آتش به زیر پاستمی غالب دهلوی