غالب دهلوی
غزل ها
شمارهٔ ۱۲۴: تنگست دلم حوصله راز ندارد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
تنگست دلم حوصله راز ندارد آه از نی تیر تو که آواز ندارد هر چند عدو در غم عشق تو به سازست دانی که چو ما طالع ناساز ندارد دیگر من و اندوه نگاهی که تلف شد گفتی که عدو حوصله آز ندارد در حسن به یک گونه ادا دل نتوان بست لعلت مزه دارد اگر اعجاز ندارد گستاخ زند غیر سخن با تو و شادم مسکین سخنی از تو در آغاز ندارد تمکین برهمن دلم از کفر بگرداند بتخانه بتی خانه برانداز ندارد ما ذره و او مهر همان جلوه همان دید آیینه ما حاجت پرداز ندارد هر دلشده از دوست درانداز سپاسی ست مانا که نگاه غلط انداز ندارد بی حیله ز خوبان نتوان چشم ستم داشت رحم ست بر آن خسته که غماز ندارد در عربده چشمک زند و لب گزد از ناز تا بوسه لبم را ز طلب باز ندارد با خویش به هر شیوه جداگانه دچارست پروای حریفان نظرباز ندارد کیفیت عرفی طلب از طینت غالب جام دگران باده شیراز ندارد غالب دهلوی