غالب دهلوی
غزل ها
شمارهٔ ۶۳: هم وعده و هم منع ز بخشش چه حسابست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هم وعده و هم منع ز بخشش چه حسابست جان نیست، مکرر نتوان داد، شرابست در مژده ز جوی عسل و کاخ زمرد چیزی که به دلبستگی ارزد می نابست لهراسپ کجا رفتی و پرویز کجایی آتشکده ویرانه و میخانه خرابست از جلوه به هنگامه شکیبا نتوان شد لب تشنه دیدار ترا خلد سرابست با این همه دشوار پسندی چه کند کس تا پرده برانداخته در بند حجابست دوشینه به مستی که مکیده ست لبش را کامروز به پیمانه می در شکرآبست؟ آن قلزم داغیم که بر ما ز جهنم چندان که فتد صاعقه باران در آبست سرگرمی هنگامه طامات ندارم فیضی که من از دل طلبم بوی کبابست همچشمی آیینه فگند از نظر ما ما را که ز بیداری دل دیده به خوابست تا غالب مسکین چه تمتع برد از تو برداشته ای آنچه خود از چهره نقاب است غالب دهلوی