بَدرالدّین (نورالدین) هِلالی جغتایی اَستَرآبادی (مرگ ۹۰۸) یکی از شاعران پارسی گوی سده ۹ هجری خورشیدی بود.
برجستهترین اثر او مثنوی شاه و درویش (شاه و گدا) است که به زبان آلمانی نیز ترجمه شدهاست. اهمیت هلالی به خاطر غزلهای لطیف و پرمضمون و خوش آهنگ اوست که مجموع آن نزدیک به ۲۸۰۰ بیت است. قصیدههای هلالی کم ارزش هستند که یکی از آنها را در ستایش عبیدالله خان ازبک سروده است که گویا از ترس بودهاست. هلالی از پرورشیافتگان امیر علیشیر نوایی و از هم نشینان سلطان حسین بایقرا تیموری بود.
در هنگام محاصره هرات توسط عبیدالله خان ازبک شیبانی در زمان شاه تهماسب یکم که جزئی از ایران بود، هلالی نیز در هرات بود. در آن زمان از سوی سپاه ازبک مستزادی به درون شهر فرستاده شد با این محتوا:
ای اهل هری ز خاص تا عام شما از شاه و گدا
دانم که به هم خورد سرانجام شما از لشکر ما
چون باعث صلح خواجه اسحاق شده یعنی که بود
گبری بهتر ز شیخالاسلام شما در مذهب ما
هلالی در پاسخ این رباعی مستزاد را برای آنها میفرستد:
ای شهره شده به ظالمی نام شما از شاه و گدا
آزار بود ز اهل دین کام شما این هست روا
بستید بر اولاد علی نان و نمک چون قوم یزید
صد لعنت معبود بر اسلام شما در مذهب ما
عبیدالله خان ازبک شیبانی پس از اشغال هرات، نخست هلالی را همراه خود کرد اما بعد شعر بالا و برخی از اشعار دیگر را به آگاهی عبید خان رساندند، مانند:
گه در پی آزار دل و جان باشی
گاهی ز پی غارت ایمان باشی
با این همه دعوی مسلماًنی چیست
کافر باشم گر تو مسلماًن باشی
بعد او را به جرم شیعه بودن و در پی تحریک رشک مندان، شکنجه داد و مأمورانش هلالی را با سری شکسته و خونآلود در چهارسوق هرات کشتند. شاعری به نام مهری به دیدار هلالی آمد و این بیت را برای او خواند:
این قطره خون چیست به روی تو هلالی
گویا که خون از غصه به روی تو دویدست
منبع