صائب تبریزی
غزل 5001 - 6000
غزل شمارهٔ ۵۹۶۶: خضر اینجا خاک می لیسد ز شرم ناکسی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
خضر اینجا خاک می لیسد ز شرم ناکسی من کیم تا تیغ او گردد به خونم ترزبان؟ غمزه اش را خط پشیمان از دل آزاری نکرد تیغ را پیچیده کی می گردد از جوهر زبان؟ سعی کن کردارت از گفتار باشد بیشتر همچو تیغ از جوهر ذاتی مشو یکسر زبان چون صدف هر کس که دندان بر سر دندان نهد گوهر شهوار جای حرفش آید بر زبان جوهر ذاتی بود از لاف دعوی بی نیاز آبداری بس بود در دانه گوهر زبان هر که آب روی خجلت را شفیع خود کند از مروت نیست آوردن گناهش بر زبان خار را گل ز آتش سوزان سپرداری کند در پناه مهر خاموشی بود خوشتر زبان کشتی از موج خطر پیوسته می لرزد به خویش رفت آسایش ز دل تا گشت بی لنگر زبان همچو آب گوهر از موج حوادث ایمن است هر که را در عالم آب است کوته تر زبان همچو برگی کز هجوم میوه پنهان می شود هست مستغرق به شکر نعمت حق هر زبان گفتگوی آن بهشتی روی را بر لب میار تا نشویی صائب از سرچشمه کوثر زبان تا به وصف آن دهن شد سبزه خط ترزبان طوطیان بر خاک می مالند از شکر زبان صائب تبریزی