صائب تبریزی
غزل 5001 - 6000
غزل شمارهٔ ۵۹۵۰: از باد دستی خود ما میکشان خرابیم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
از باد دستی خود ما میکشان خرابیم در کاسه سرنگونی همچشم با حبابیم با محتسب به جنگیم از زاهدان به تنگیم با شیشه ایم یکدل، یکرنگ با شرابیم آنجا که میکشانند چون ابر تر زبانیم آنجا که زاهدانند لب خشک چون سرابیم در گوش عشقبازان چون مژده وصالیم در چشم می پرستان چون قطره شرابیم با خاص و عام یکرنگ از مشرب رساییم بر خار و گل سمن ریز چون نور ماهتابیم آنجا که داغ بیدرد گل کرد، پنبه زاریم آنجا که زخم عشاق خندید، مشک نابیم آنجا که گل شکفته است شبنم طراز اشکیم آنجا که خار خشکی است چشم تر سحابیم چون می به مجلس آید از ما ادب مجویید تا نیست دختر رز در پرده حجابیم در پله نظرها هرگز گران نگردیم ما در سواد عالم چون شعر انتخابیم زلف معنبری نیست زان روی بی دماغیم حسن برشته ای نیست از بهر آن کبابیم بر تیغ حدت طبع در جمع موشکافان ما جوهریم ازان رو در قید پیچ و تابیم از مشرق بناگوش خندید صبح پیری ما تیره روزگاران در سیر ماهتابیم یک ره به گوشه چشم در زی پا نظر کن عمری است پایمالت چون دیده رکابیم تا اقتدا نمودیم بر فطرت ظفرخان چون فکرهای صائب پیوسته بر صوابیم صائب تبریزی