صائب تبریزی
غزل 5001 - 6000
غزل شمارهٔ ۵۸۹۳: برخیز تا به عالم بی چند و چون رویم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
برخیز تا به عالم بی چند و چون رویم از خود به تازیانه آهی برون رویم بیرون کنیم رخت گل آلود جسم را سر پا برهنه بر فلک آبگون رویم از فیل بند چرخ برآییم، تا به کی کج کج بر این بساط چو اسب حرون رویم؟ بر صفحه جهان رقم نیستی کشیم زان پیش کز قلمرو هستی برون رویم از آفتاب کی سر ما گرم می شود؟ از دست، کی به این قدح واژگون رویم؟ با عشق جان شکار دلیری ز عقل نیست در کام شیر، چند پی آزمون رویم؟ در آتش است شبنم گل از حضور ما از بس که آرمیده در ین بحر خون رویم در اشک گرم غوطه زند چشم آهوان روزی که ما ز دامن دشت جنون رویم صائب ز تنگ خلقی ابنای روزگار وقت است کز قلمرو هستی برون رویم صائب تبریزی