صائب تبریزی
غزل 5001 - 6000
غزل شمارهٔ ۵۸۲۸: می می کشند لاله عذاران ز روی هم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
می می کشند لاله عذاران ز روی هم مستند بی شراب ز جام و سبوی هم خوبان به آشنایی هم بیوفا شدند دلهای ساده زود پذیرند خوی هم صاحبدلان ز ناز نسیمند بی نیاز چون غنچه می درند گریبان به بوی هم چون برگ گل درین چمن از پاک طینتی پشت همند خاک نشینان و روی هم خامان تلاش نکهت عنبر کنند و عود تازه است مغز سوخته جانان ز بوی هم آشفتگان که آه به هم قرض می دهند فارغ نیند یک نفس از رفت و روی هم با تشنگی بساز که این خشک طینتان چینند همچو ریگ روان آبروی هم هر چند هست خانه روشندلان جدا چون آب می روند سراسر به جوی هم از شرم حسن و عشق همان در دو عالمیم ما و ترا کنند اگر روبروی هم شکر ز بند خانه نی گو برون میا ما را بس است چاشنی گفتگوی هم از منت طبیب شود دردها زیاد بیچارگان شوند مگر چاره جوی هم صائب در بهشت برین است بی سخن چشمی که واکنند دو یکدل به روی هم صائب تبریزی