صائب تبریزی
غزل 5001 - 6000
غزل شمارهٔ ۵۸۲۵: لب چون صدف به آب گهر تر نمی کنم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
لب چون صدف به آب گهر تر نمی کنم گوهر به آبروی برابر نمی کنم شاخ شکوفه ام که سبیل است سیم من با خاک ره مضایقه زر نمی کنم در کام بی نیازی من آب و خون یکی است نفی خزف ز پاکی گوهر نمی کنم نتوان به آب راند مرا همچو زاهدان تا هست می نگاه به کوثر نمی کنم آیینه است تخته تعلیم طوطیان بی جبهه گشاده سخن سر نمی کنم با سینه برهنه به مژگان دویده ام پهلو تهی ز دشنه و خنجر نمی کنم در کعبه دل است شب و روز روی من چون آفتاب سجده هر در نمی کنم از چشم اهل هند سخن آفرین ترم چون طوطیان حدید مکرر نمی کنم صائب ز بس به فکر دهانش فرو شدم صبح قیامت آمد و سر بر نمی کنم صائب تبریزی