صائب تبریزی
غزل 5001 - 6000
غزل شمارهٔ ۵۸۰۶: چشمی به گریه تر نشد از دود آتشم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چشمی به گریه تر نشد از دود آتشم یارب چه بود مصلحت از بود آتشم؟ پروانه مرا به چراغ احتیاج نیست چون کرم شبچراغ زراندود آتشم آسوده اند سوختگان از گداز عشق از خامیی که هست مرا، عود آتشم پای چراغ سوختگان است سینه ام از داغ عشق، کعبه مقصود آتشم سوزی که هست در جگر من مرا بس است خامی نمی کند هوس آلود آتشم دیگر عنان گریه نیارد نگاه داشت در دیده ای که سرمه کشد دود آتشم نه مستحق عشقم و نه در خور هوس بیگانه بهشتم و مردود آتشم خاکسترست حاصل نشو و نمای من بی عاقبت چو خرمن نابود آتشم از آه کم نشد پرکاهی غم از دلم شد چهره کهربایی ازین دود آتشم چون گوهر گرامی آدم درین بساط مسجود آفرینش و مردود آتشم صائب نگشت نرم دل آهنین من عمری است گر چه در کف داود آتشم صائب تبریزی