صائب تبریزی
غزل 5001 - 6000
غزل شمارهٔ ۵۷۹۷: از خاکیان ز صافی طینت جدا شدم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
از خاکیان ز صافی طینت جدا شدم از دست روزگار برون چون دعا شدم آورد روی عشرت روی زمین به من تا قانع از جهان به مقام رضا شدم چون آب تیغ بود وفادار، شبنمم آویختم به دامن گل بیوفا شدم دست نسیم و پای صبا در نگار بود در گلشنی که من به هوای تو وا شدم بر کوه و دشت جلوه من جای تنگ داشت چون سیل در محیط تو بی دست و پا شدم داغ است نوبهار ز فیض جنون من دیوانه شد به هر که دو روز آشنا شدم در طبع بردبار هدف سرکشی نبود چون تیر من زکجروی خود خطا شدم صائب به زیر تیغ سرآمد حیات من زان دم که چون قلم به سخن آشنا شدم صائب تبریزی