صائب تبریزی
غزل 5001 - 6000
غزل شمارهٔ ۵۷۶۹: به دوست پی زدل خونچکان خود بردیم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
به دوست پی زدل خونچکان خود بردیم به کعبه راه هم از آستان خود بردیم ز ما دعا برسانید رهنمایان را که ما ز راه دگر کاروان خود بردیم نیافتیم درین روزگار اهل دلی سری به جیب دل خونچکان خود بردیم ز دوستان گرانجان درین دو روزه حیات چه بارها که به این نیم جان خود بردیم زبان دعوی بلبل دراز چون نشود؟ که ما به کام خموشی زبان خود بردیم خزف به نرخ گهر می رود به کار امروز که ما به خانه متاع دکان خود بردیم ز نقد عمر، به کف مانده زنگ افسوسی کنون که راه به سود و وزیان خود بردیم ز ظلمت شب اندوه، ره برون صائب به نور آه ثریا فشان خود بردیم صائب تبریزی